|
دستور کار اصلی اجلاس «جی۲۰» مسائل اقلیمی و کرونا بود اما اختلافات سیاسی و نظامی بر این اجلاس سایه انداخت
جنگ و تخاصم دستاورد جی 20
گروه بینالملل: اجلاس سران گروه 20 به فرصتی برای احیای مناقشات گذشته کشورهای شرکتکننده تبدیل شده است. از روز جمعه تاکنون نهتنها رم، پایتخت ایتالیا و میزبان رهبران 20 اقتصاد برتر جهان، شاهد نخستین دیدار جو بایدن، رئیسجمهور در حال سقوط آمریکا با همتای فرانسویاش امانوئل مکرون، پس از بحران روابط واشنگتن و پاریس متعاقب قرارداد نظامی اوکاس بوده که بدون هیچ دستاورد خاصی برای ۲ طرف انجام شد، بلکه رئیسجمهور ترکیه، رئیسجمهور تایوان و نخستوزیر استرالیا نیز از این فرصت برای مقاصد خاص نظامی خود بهرهبرداری کردند.
این در حالی است که اجلاس گروه 20 در سال 2021 به خاطر حساسیتهای اقلیمی و بحران همهگیری کرونا که بر وضعیت اقتصاد جهانی نیز اثر منفی گذاشته است به طور کلی به این ۳ موضوع حیاتی اختصاص داشت.
در این اجلاس که نخستین اجلاس جی 20 پس از جهانگیری کرونا با حضور رهبران جهان بود، مقامات حاضر به همراه پرسنل بهداشتی عکس یادگاری انداختند.
رهبران 19 کشور عضو گروه 20 به همراه رؤسای کمیسیون اتحادیه اروپایی و پارلمان اروپا و همچنین 6 کشور میهمان اجلاس امسال، طی روزهای شنبه و یکشنبه اخیر این امکان را داشتند تا علاوه بر نشست عمومی به میزبانی ماریو دراگی، نخستوزیر ایتالیا، در نشستهایی با موضوعات اقتصاد جهانی، بهداشت جهانی و تغییرات اقلیمی نیز حضور پیدا کنند.
بایدن در رم تلاش کرد در دیدار رودررو با مکرون تا حدی روابط دوجانبه را سر و سامان ببخشد اما اسکات موریسون، نخستوزیر استرالیا نگذاشت. او گفتههای رئیسجمهور آمریکا درباره نحوه تعامل کشورش با فرانسه در غائله فسخ قرارداد ساخت زیردریاییهای هستهای را تکذیب کرد. جو بایدن در دیدار اخیر خود با مکرون در رم مدعی شده بود او گمان میکرده استرالیاییها درباره فسخ قرارداد مزبور با فرانسه و عقد توافقنامه جایگزین موسوم به اوکاس با آمریکا و انگلیس به طرفشان در پاریس اطلاعرسانی کردهاند. موریسون اما در حاشیه اجلاس جی20 حرفهای بایدن را نقض و تلویحا به این موضوع اشاره کرد که واشنگتن و کانبرا به اتفاق هم جایگزینی قرارداد 90 میلیارد دلاری برای ساخت زیردریاییهای دیزل الکتریکی و هستهای با فرانسه را از چشم پاریس مخفی نگاه داشتهاند. او گفت: «ما اطلاعات دولت ایالات متحده را درباره وضعیت مذاکراتمان با دولت فرانسه بهروز میکردیم. ما از نزدیک با آمریکا و بریتانیا برای بهروز کردن دادهها کار میکردیم که در چه مباحث مختلفی با فرانسه هستیم». موریسون در عین حال با دفاع از تصمیم کانبرا برای خیانت به طرف فرانسوی و عقد قرارداد جایگزین با آمریکاییها و انگلیسیها، بار دیگر داغ دل مکرون را تازه کرد. این موضوع که از سوی پاریس به تحقیر توسط متحدانش تعبیر شد، ۲ ماه پیش به بحران در روابط خارجی این کشور با کانبرا، لندن و واشنگتن انجامید.
از طرف دیگر تایوانیها هم تلاش کردند از این آب گلآلود ماهی بگیرند. پس از آنکه تسای اینگ ون، رئیسجمهور تایوان چند روز قبل از آغاز اجلاس 20 از حضور نظامیان آمریکایی در این جزیره دفاع کرد، وزیر خارجه این کشور نیز در اقدامی بیسابقه، به دور اروپا سفر کرد. در همان حال که هیات چینی در غیاب شی جین پینگ، رئیسجمهور و با هدایت وانگ یی، وزیر خارجه این کشور در اجلاس جی۲۰ با هیاتهای اروپایی دیدار میکرد، جوزف وو، وزیر خارجه تایوان در بروکسل به سر میبرد تا در نشستی با حضور مقامات ارشد اتحادیه اروپایی با موضوع دفاع نظامی و دیپلماتیک از تایوان شرکت کند. حال احتمال آن میرود که اروپا به دلیل نشان دادن روابط نزدیکتر با تایوان، که چین ادعای حاکمیت بر آن را دارد، با عواقبی از سوی چین مواجه شود. به گفته بانی گلاسر، مدیر برنامه آسیا در «صندوق مارشال» آمریکا، اکنون با سفرهای جوزف وو به چک، اسلواکی، لیتوانی و بلژیک، ممکن است چینیها چنان عصبانی شوند که همانند ماجرای حمایت اروپا از جداییطلبان اویغور، دست به تحریم نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپایی بزنند. رجب طیب اردوغان اما مطمئنا مترصدترین فرد برای بهرهبرداری جنگافروزانه از اجلاس جی 20 بود. رئیسجمهوری ترکیه از یک ماه قبل اعلام کرده بود به رم میرود تا برای لشکرکشی مجدد به شمال سوریه، از رئیسجمهور آمریکا چراغ سبز بگیرد.
او در حاشیه این اجلاس علاوه بر جو بایدن با بوریس جانسون نخستوزیر انگلیس، آنگلا مرکل صدراعظم در حال خداحافظی آلمان، نارندرا مودی نخستوزیر هندوستان، مارک روته نخستوزیر هلند و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد گفتوگوهای جداگانهای انجام داد.
با این حال مهمترین برنامه او دیدار با رئیسجمهور سالخورده آمریکا بود، چرا که اردوغان این روزها در اوج بحرانهای داخلی، اقتصادی و سیاسی ترکیه بشدت به یک جنگ خارجی برای تغییر نگاه افکار عمومی نیاز دارد. او دیروز پیش از پرواز بایدن به گلاسکو به مدت یک ساعت با او گفتوگو کرد.
آخرین دیدار ۲ طرف خرداد ماه در جریان اجلاس سازمان ناتو در بروکسل صورت گرفته بود. این در حالی است که کاخ سفید از قبل اعلام کرده بود برای این نشست با موضوعات بحث متعدد، بایدن تنها 20 دقیقه وقت دارد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، پروندههای زیادی بین طرفین از جمله اخراج ترکیه از پروژه جنگنده «اف 35»، تحریم بخشی از صنعت نظامی ترکیه از سوی آمریکا، درخواست خرید جنگنده «اف 16» از سوی ترکیه، حضور نیروهای ترک در افغانستان تحت کنترل طالبان و بررسی حمله احتمالی ترکیه به شمال سوریه و روابط اقتصادی بین ۲ کشور وجود داشت.
منابع نزدیک به دولت آنکارا مدعی شدهاند ۲ طرف برای تشکیل سازوکاری به منظور تقویت مناسبات دوجانبه به توافق رسیدهاند اما به طور مشخص به دستاورد خاصی جز رویکرد مشترک ترکیه و آمریکا به منظور افزایش حجم تجارت میان ۲ کشور اشاره نشده است.
کاخ سفید در مقابل با صدور متن چکیدهای از گفتوگوهای بایدن و اردوغان اعلام کرد: «بایدن از نزدیک به ۲ دهه کمک ترکیه به ماموریت ناتو در افغانستان تقدیر کرد. ۲ رئیسجمهوری همچنین درباره فرآیند سیاسی در سوریه، اعطای کمکهای بشردوستانه به افغانستان، انتخابات لیبی، اوضاع در شرق مدیترانه و تلاشهای دیپلماتیک در قفقاز جنوبی گفتوگو کردند».
رئیسجمهوری آمریکا، شراکت دفاعی واشنگتن با آنکارا را مورد تایید دوباره قرار داد و از اهمیت ترکیه به عنوان متحد ناتو یاد کرد اما در عین حال نسبت به خرید سامانه موشکی «اس ۴۰۰» روسیه توسط ترکیه ابراز نگرانی کرد و بر اهمیت نهادهای دموکراتیک قوی در ترکیه، احترام به حقوق بشر و حاکمیت قانون برای صلح و رفاه در این کشور تاکید ورزید.
حال پرسش اینجاست: آیا بایدن با مطرح کردن موضوع شراکت دفاعی واشنگتن با آنکارا با ماجراجویی مجدد اردوغان در شمال شام و عراق اعلام موافقت کرده است یا مطرح کردن انتقاد از گرایش اردوغان به سوی شرکای شرقی، به منزله پاسخ منفی واشنگتن به آنکارا در این زمینه است؟ پاسخ بایدن هر چه بوده باشد، بعید است اردوغان از کارزار آتشافروزی پیرامون ترکیه برای نجات از بحران داخلی به عنوان آخرین راه نجات خود در رأس قدرت کوتاه بیاید.
***
دیدار وانگ یی و بلینکن
وزیر خارجه چین دیروز در حاشیه اجلاس گروه 20 در رم دیداری یک ساعته با آنتونی بلینکن همتای آمریکایی خود داشت. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای درباره این دیدار اعلام کرد بلینکن در این دیدار مدعی شده آمریکا با آنچه اقدامات تنشزای چین در تایوان نامید، مخالف است. به گفته پرایس، بلینکن همچنین در دیدار با وانگیی به زمینههایی که ۲ طرف میتوانند همکاری داشته باشند، از جمله کرهشمالی، برمه، ایران، افغانستان و بحران اقلیمی اشاره کرده است. با این حال خبرگزاری رویترز به نقل از یک دیپلمات آمریکایی صحبتهای بلینکن در این دیدار را در مخالفت با هرگونه تغییر یکجانبه چین در وضع موجود تایوان دانست. این دیدار در حالی انجام شد که وزارت خارجه چین در واکنش به اظهارات «تسای اینگ ون» رئیسجمهور تایوان درباره حضور نظامیان آمریکایی در این جزیره، تصریح کرده بود پکن بشدت مخالف هر نوع تعاملات رسمی و تماسهای نظامی میان ایالات متحده و منطقه تایوان است. وانگ یی در حاشیه نشست تغییرات اقلیمی اجلاس «جی 20» همچنین با همتایان مکزیکی و آرژانتینی خود دیدار کرد.
ارسال به دوستان
در پی افزایش تنش در مرز سوریه با ترکیه رخ داد
پیام آتشین پوتین و اسد به اردوغان
نیروی هوایی سوریه مواضع نظامیان ترکیه در ادلب و شمال حلب را بمباران کرد
ارتشهای سوریه و روسیه با بمباران هدفمند نقطهای نزدیک مرز ترکیه، پیام هشداری جدی برای اردوغان فرستادند.
پس از آنکه نیروهای ترکیه به دستور رئیسجمهور این کشور ضمن ورود به مناطق شمالی ادلب، برخی روستاهای این منطقه را گلولهباران کردند، ارتش سوریه و متحدانش مجبور به اقدام متقابل شدهاند؛ حملاتی که احتمالا برای جلوگیری از تجاوز هر چه بیشتر ترکیه و تروریستهای مورد حمایتش به شمال سوریه، بر حجم آن طی روزهای آتی افزوده میشود.
کارشناسان نظامی در این مورد به روزنامه الوطن سوریه اعلام کردند حملات جنگندهها به اهداف آنکارا در مناطق مختلف ادلب و شمال حلب بویژه نزدیکی مرز با ترکیه بهمثابه پیام هشدار به رژیم ترکیه است تا از محاسبات غلط خود در حمله نظامی برای توسعه دامنه اشغالگری خود در مناطق مختلف شمال و شمال شرق سوریه به بهانههای واهی دست بردارد.
منابع سوری از حملات توپخانهای و راکتی ارتش به مواضع تروریستها در حومه جنوب، شرق و غرب حلب خبر دادند. بر اساس این گزارش مواضع تروریستها در «النیرب» و «سان» در غرب شهر «سراقب» در حومه شرقی ادلب زیر آتش سنگین قرار گرفت. این گلولهباران به دنبال حملات تروریستها به شهر «سراقب» انجام شد. همچنین مواضع تروریستها در مناطق «الروحیه»، «کنصفره»، «الباره»، «سفوهن»، «فلیفل» و «جبل الزاویه» هم زیر آتش قرار گرفت.
نیروهای ارتش سوریه علاوه بر این در حومه غربی حلب هم مواضع تروریستهای وابسته به آنکارا را در «کفرتعال» و «کفرعمه» هدف قرار دادند. از سوی دیگر ارتش سوریه با توپخانه و راکت مواضع تروریستها را در «العنکاوی» در حومه شمال غربی حماه هدف قرار داد. علاوه بر اینها نیروی هوایی روسیه مستقر در پایگاه هوایی حمیمیم در حومه لاذقیه، مواضع تروریستها را در حومه شمالی ادلب و نزدیکی مرز با ترکیه بمباران کرد. جنگندههای روسی 10 مورد حمله به مواضع تروریستهای وابسته به آنکارا انجام دادند. در همین حال نیروهای سوری و متحدانشان به عملیات زمینی علیه بازماندههای تروریستهای داعشی در صحرای شرق و شمال شرق «تدمر» و نیز منطقه «جبل المعمور» ادامه میدهند.
* ادامه حملات ترکیه و تروریستها
به گزارش منابع سوری، نیروهای ارتش ترکیه روستای «الدبس» واقع در جاده «حلب به حسکه» (جاده ام4) در حومه «عین عیسی» در شمال استان الرقه را گلولهباران کردند.
این گلولهباران به دنبال انتقال تروریستهای وابسته به ترکیه از مناطق موسوم به عملیاتهای «سپر فرات» و «شاخه زیتون» به منطقه موسوم به عملیات «چشمه صلح» است.
همزمان تروریستهای تحت حمایت اردوغان به منطقه «الغاب» در حومه شمالی حماه حمله کردند که منجر به جان باختن یک جوان و زخمی شدن یک کودک شد.
مسلحان همچنین با عبور از گذرگاه «کلس» در شمال شرق حلب به اراضی ترکیه وارد شده و از آنجا عازم منطقه عملیات «چشمه صلح» در حومه الرقه و حسکه میشوند.
این در حالی است که منابع وابسته به مخالفان سوری از تحرکات گسترده نظامیان ترکیه در حومه شرقی شهر ادلب همزمان با تحرکات گروههای وابسته به آن موسوم به «اتاق عملیات الفتح المبین» خبر دادند. همزمان جابهجایی خودروهای نظامی مجهز به موشکهای حرارتی ضد زره به اطراف شهر «سراقب» تا شرق «جبل الزاویه» ادامه دارد.
ترکیه همچنین در حال تقویت مواضع نظامی خود در روستای «بینین» است و تانک و نفربر و خودروهای زرهی در آنجا مستقر کرده است. همچنین 25 نظامی جدید به این منطقه وارد کرده است. نیروهای ترکیه در شرق شهرک «تفتناز» به منظور ایجاد مرکز نظامی جدید مشرف بر «جاده ام5» و روستاهای حومه جنوبی حلب گشتزنی میکنند. نیروهای ترکیه در طول جاده حلب به لاذقیه یا همان «ام4» در نزدیکی شهرک بداما مستقر شدهاند.
* سوریه: ترکیه تهدیدی برای ثبات منطقه و جهان
دولت سوریه در نخستین واکنش رسمی به ماجراجوییهای جدید اردوغان در شمال این کشور، سیاستهای آنکارا را تهدیدی علیه ثبات منطقه و جهان خواند. دیروز یک مقام مسؤول وزارت خارجه سوریه در گفتوگو با «سانا» خبرگزاری رسمی سوریه ضمن انتقاد از صدور مجوز رئیسجمهور ترکیه و پارلمان این کشور برای تمدید حضور نیروهای نظامیشان در سوریه و عراق، تمدید ۲ ساله اعزام نیروهای ترکیه به همسایه عربی جنوبیاش را بشدت محکوم کرد.
این مقام سوری تصریح کرد: «سیاستهای اردوغان که بر اساس آن، حملات نظامی ترکیه به خاک سوریه و نقض قطعنامههای شورای امنیت مربوط به وضعیت سوریه ادامه دارد، به تهدیدی مستقیم علیه صلح و ثبات منطقه و جهان تبدیل شده است. دولت سوریه تأکید میکند وضعیت منطقه و جهان دیگر تاب اقدامات تهدیدآمیز ترکیه علیه صلح و امنیت بینالمللی را ندارد و دیگر نمیتواند در برابر آن سکوت کند. سوریه بر اساس قوانین بینالمللی، حق مطلق خود را برای دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت خود و تمام اقدامات عملی و قانونی تضمین شده بر اساس مشروعیت بینالمللی را برای مقابله با تجاوزات ترکیه و آزادی کامل اراضی محفوظ میدارد». سهشنبه هفته گذشته بود که رجب طیب اردوغان از پارلمان ترکیه تقاضا کرد مجوز حضور نیروهای نظامی ترکیه در ۲ کشور عراق و سوریه را به مدت ۲ سال دیگر تمدید کند. هر چند حزب جمهوری خلق به رهبری «کمال قلیچداراوغلو» که مهمترین حزب مخالف دولت اردوغان محسوب میشود، این لایحه را رد کرد و آن را برخلاف مصالح ملی کشور دانست اما در نهایت با همراهی حزب حرکت ملی، متحد حزب حاکم عدالت و توسعه، این لایحه تصویب شد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از فیلم سینمایی«تل ماسه» که توجهات زیادی را به خود جلب کرده است از قطعی بودن مسأله منجی تا تلاش برای قرائتهای غیردینی
چشم به دروازههای نخستین
امین خیام: فیلم «تل ماسه» به طرز چشمگیری بین عناصر و آموزههای مذهبی و عرفانی ادیان و مکاتب مختلف، درهمآمیختگی ایجاد کرده است. در بین همه نشانهها و نمادهایی که از عرفان سرخپوستی، آیین شمنیسم، ذن بودیسم و سنت دینی ادیان ابراهیمی در این فیلم شاهد هستیم-که بیان و تحلیل هر کدام از آنها فرصت جداگانهای میطلبد-، موضوع «منجی» و «موعود» در نقطه کانونی لایه دینی این فیلم قرار دارد. آنچه در این فیلم به طور ویژه برای مخاطب ایرانی جلب توجه میکند، پیوند موضوع «منجی» با نشانههای اسلامی- شیعی است. خاندان آتریدیس به دستور امپراتور برای استخراج مادهای ارزشمند به نام «اسپایس» به سیارهای صحراگونه به نام «آراکیس» هجرت میکنند. «آراکیس» نامی است که از لغت انگلیسیIraq (عراق) اقتباس شده است. پاول، پسر جوانی که نشانههای منجی موعود را دارد، از طریق اتحاد با اقوام فرمن، ساکنان اصلی آراکیس، کنترل این سیاره را به دست میگیرد و از این نقطه قیام کهکشانی خود را آغاز میکند. نام آراکیس مخاطب مسلمان و شیعی را به یاد روایت دینی فتح عراق به دست منجی و قرار دادن کوفه به عنوان مرکزیت حکومت جهانی میاندازد، اگر چه در فیلم «تل ماسه»، این موقعیت جغرافیایی نه مرکزیت حکومت، که نقطه آغاز قیام موعود است. به کار بردن نام «مهدی»، «لسانالغیب» و برجسته کردن نقش شمشیر و به همراه داشتن یک شمشیر یا خنجر خاص در دست موعود، نشانههای اسلامی-شیعی عنصر موعود را غلیظتر میکند. اگر چه ماجراهای فیلم در آیندهای بسیار دور رقم میخورد اما همه جنگهای تن به تن با شمشیر انجام میشود و خبری از اسلحه نیست؛ به طور ویژه منجی و موعودی که خاندانهای مختلف انتظار او را میکشند صاحب یک خنجر بهخصوص است، البته نباید این مساله را نادیده گرفت که مساله ظهور منجی با شمشیر از جمله مسائل مشترک موعودباوری در سنت مسیحی و اسلامی- شیعی است. باب 19 مکاشفات یوحنا، ظهور مسیح را با شمشیر آختهای تصویر میکند که با آن کافران را درهم میکوبد.
***
«تل ماسه » به چه زبانی حرف میزند؟
نوبت به مطرح کردن این سوال میرسد که فیلم «تل ماسه» به صورت مشخص قصد دارد چه حرف به خصوصی درباره منجی بزند؟ وارد کردن نشانهها و نمادهای اسلامی در موضوع منجی برای القای چه پیامی به کار گرفته شده است؟
به نظر میرسد نخستین پیامی که این فیلم به صورت عام درباره منجی درصدد بیان آن است، مطرح کردن یک روایت علمی از مساله ظهور موعود است. در سکانسی که پاول از مادرش جسیکا سوال میپرسد که منجی چه تمایزی از بقیه دارد؟ چه ویژگیای دارد که او را قدرتمند میکند؟ جسیکا پاسخ میدهد: ذهن؛ ذهنی که از محدودیتهای فضا و گذشته و آینده عبور کند. منجی فیلم «تل ماسه»، قدرتش را از نیروهای غیبی نمیگیرد، بلکه از ذهن میگیرد.
برای فهم اهمیت این موضوع لازم است اشارهای داشته باشیم به مساله علومشناختی و پیوند آن با الهیات. در دهههای گذشته مطالعه روی فعل و انفعالات مغزی و فرآیندهای ذهنی رشد چشمگیری داشته است، با رشد این دست از پژوهشها، کمکم پای دادههای این تحقیقات به حوزه الهیات هم باز شد؛ جنبشی که تلاش میکند تمام پدیدههای دینی از جمله وحی، الهام، مکاشفه و معجزات را ناشی از عملکرد ذهن معرفی کند. همین ادعا، واکنش الهیدانان جهان را برانگیخت و تضارب آرا بین این ۲ گروه، شاخهای را ایجاد کرد به نام الهیات علومشناختی؛ رشته تازهتاسیسی که هنوز در فضای ایران آنچنان شناخته شده نیست و دعواهای نظری آن خیلی در فضای علمی کشور وارد نشده، برعکس آنچه که در غرب اتفاق افتاده، چرا که اکنون یکی از مهمترین چالشهای خداباوران و آتئیستها بر سر همین موضوع است.
این نکته را هم نباید فراموش کرد که فرانک هربرت، نویسنده رمان «تل ماسه» به اعتراف کسانی که زندگی او را روایت کردهاند، بشدت تحت تاثیر آموزههای ذن بودیسم بوده است. ذن بودیسم، شاخه عملی و عرفانی آیین بوداست که مساله ذهن، در کانون آن قرار دارد. در ذن بودیسم، همه چیز ذهن است و اگر کسی بتواند مهار ذهنش را به دست بگیرد به رهایی و کمال میرسد. هیچ حقیقتی در خارج از انسان وجود ندارد و هر چه را انسان حقیقت میپندارد، ساخته ذهن اوست. آرامش و رهایی نیز از جایی شروع میشود که سالک، زمام ذهنش را به دست بگیرد. به هر حال نخستین چیزی که در فیلم به مخاطب عرضه میشود، این است که تنها تفاوت منجی با سایر افراد، قدرتی است که در بهکارگیری ذهن دارد. شائبه جدیتر آنجاست که فیلم بنای انتقال این مفهوم را دارد که اساسا مساله منجی، مسالهای ذهنی و زاییده ذهن است؛ به عبارت دیگر انکار منجی با ارائه تعریفی جدید از منجی صورت میگیرد.
***
اشارهای به مسأله میلاد مسیح
برخی طرفداران افراطی ذهنگرایی در مغربزمین که از حد و مرزهای علمی فراتر رفته و قدرتهای جادویی زیادی را به ذهن نسبت میدهند، ادعا دارند یک ذهن قدرتمند، میتواند با تمرکز عمیق، هم در بیرون اثر بگذارد و هم درون. حتی میتواند یک اندام فرسوده را دوباره بازسازی و ترمیم کند و هم دست به ساخت یک اندام جدید بزند. آنها بعد از چیدن این گزارهها در کنار هم، مدعی میشوند که مریم مقدس از طریق دست یافتن به قدرت ذهن، توانست در درون خودش، مسیح را خلق کند. (برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب جهان هولوگرافیک اثر مایکل تالبوت). ما در فیلم «تل ماسه» رگهای از این اعتقاد را شاهد هستیم؛ آنجا که کاهن اعظم بنه جزریت، جسیکا را شماتت میکند که تو قرار بود دختر به دنیا بیاوری اما به خاطر علاقه به همسرت پسر به دنیا آوردی. این یعنی صراحتا تعیین جنسیت جنین را موکول به خواست و اراده جسیکا میکند. دوگانه جسیکا- پاول هم خود به تنهایی، تداعیگر مریم مقدس- مسیحاست. به هر ترتیب نخستین نکته در باب مساله موعود در فیلم «تل ماسه»، ارائه یک روایت علمی از برتری منجی و علت قدرت اوست؛ قدرتی که برخاسته از یک امر ذهنی است. در جریان فیلم ما با نام Kwisatz Haderach مواجه میشویم، نام موعودی که فرقه بنه جزریت منتظر تولد اوست، این نام وام گرفته از لغت عبری «קְפִיצַת הַדֶּרֶךְ» به معنای کوتاه کردن مسیر و راه است، یا دقیقتر به معنای شخصی که قدرت طیالارض داشته و مسیر طولانیای را در کمترین زمان طی میکند و این از ویژگیهای موعود است. در بخش دوم رمان «تل ماسه» هم پاول با فرا گرفتن مهارت تحت کنترل قرار دادن کرم ماسهها، میتواند از آنها برای پیمایش سریع صحرا بهره بگیرد و به این ترتیب قدرت صحرا را در مشت بگیرد. در سکانسهای انتهایی فیلم نیز شاهد این هستیم که وقتی پاول بر ترس خود غلبه میکند و در یک نبرد تن به تن شخص مهاجم را میکشد، با یک ندای درونی به همان نام موعود فرقه بنه جزریت خوانده میشود.
***
منجی کیست؟
بعد از بیان این جزئیات، به سوال مهم بعدی میرسیم؛ وارد کردن عناصر اسلامی- شیعی در فیلم با چه هدفی انجام میشود و کارگردان قصد دارد چه چیزی را به مخاطب القا کند؟ اگرچه پاسخ به این سوال میتواند محمل نظرات گوناگون باشد اما به نظر میرسد یک دیالوگ کلیدی در این باره میتواند زمینهساز مطرح کردن یک ایده باشد. در بخشی از فیلم، «پاول» قدم در «آراکیس» گذاشته و با استقبال «فرمن»ها مواجه میشود؛ قومی که بشدت نشانههای اسلامی دارند و تداعیکننده مسلمانان هستند. پاول پس از بازدیدی کوتاه از صحرا وقتی سوار شیء پرنده میشود، گفت و شنودی بین او و مادرش جسیکا مطرح میشود.
پاول: آنها چه چیز را صدا میزدند؟
جسیکا: لسانالغیب را؛ صدایی از دنیای دیگر. اسم منجی موعود آنهاست. این یعنی «بنه جزریت» اینجا اقداماتی کرده.
پاول: نشر خرافه؟
جسیکا: هموار کردن راه. این مردم قرنهاست منتظر لسانالغیب بودند. تو را میبینند، نشانهها را میبینند.
پاول: چیزی را میبینند که به آنها گفته شده ببینند.
این دیالوگها نشان میدهد اعتقاد فرمنها به موعود، نقشه و دستساز «بنه جزریت» است، همان فرقهای که زمینهسازان اصلی آمدن موعود هستند. آنها هستند که سالهای سال برای ظهور منجی زمینهسازی کردند، تلاش کردند اصلاح نژادی کردند و همینها در فرمنها عقیده به موعود را ابداع و بین موعود و فرهنگ زبانی آنها تطابق ایجاد کردند و برای آن نام و لقب و نشانه برگزیدند (پیشتربه مساله ذهنی بودن امر منجی اشاره شد). اما آنها چرا این کار را کردند؟ برای «هموار کردن راه». تا بعد از ظهور موعود که از فرمنها نیست، متعلق به آنها نیست و آنها زمینهساز آمدن او نبودهاند، با این حال با موعود، متحد شوند و بتوانند او را در قیام کهکشانیاش یاری کنند. فرمنها صاحب زمینی بودند که ماده ارزشمندی در آن است و همین باعث شد وطن آنها محل تاخت و تاز قدرتها قرار بگیرد، برای همین همیشه آواره و فرودست باقی ماندند و برای بقای خود به اردوگاهها پناهنده شدند. همینها گزینه مناسبی هستند تا منجی را کمک کنند که به اهداف جهانی و کیهانی خود برسد؛ برای این کار لازم بود عقیده به منجی را در آنها ایجاد کرد. به نظر میرسد این یکی از اصلیترین پیامهایی است که فیلم با بهکارگیری عناصر اسلامی- شیعی به مخاطب خود القا میکند. خود همین پیام نیز ریشه در یکی از مهمترین نظریات مستشرقین درباره اسلام دارد. این نظریه که از آن با نام «نظریه اقتباس» یاد میشود، مدعی است اسلام و قرآن، شکل عربیشده عهد عتیق و عهد جدید است. آنها مدعی هستند پیامبر اسلام به علت دیدارهایی که با علمای یهود و مسیحیت در طول زندگی خود داشته و همچنین زندگی در محیطی که اهل کتاب در آن حضور جدی داشتهاند، دست به بومیسازی آموزههای عهد عتیق و سنت عبری- آرامی یهودیت و مسیحیت و تطبیق آن با فرهنگ و زبان عربی زده است. اگرچه این فرضیه در اثبات مدعای خود ناکام مانده است اما به هر ترتیب یکی از نظریات در فضای مطالعات اسلامی در غرب است و همین نیز زیربنا و پایه تئوریک رمان و فیلم «تل ماسه» برای پرداختن به موضوع مهدویت اسلامی و نسبت آن با منجیگرایی یهودی- مسیحی شده است.
***
پیشبینی
در اینجا البته باید به گزاره و شائبه دیگری که در «تل ماسه» طرح شده است نیز اشاره کرد، چرا که به چگونگی زایش منجی در فضای عمومی فیلم بازمیگردد. از آنجا که حلقههای فیلم هنوز تکمیل نشده است، امکان قضاوت نهایی و قطعی وجود ندارد. باید توجه داشت که در این قسمت از فیلم، یک نکته سربسته ماند و آن هم اینکه جسیکا فرزند دیگری نیز باردار بود؛ فرزندی که آن را در یکی از رویاهای پاول، در آغوش مادر که یادآور نقاشیهای مریم مقدس و نوزادی مسیح است، میبینیم. در مکاشفات یوحنا آمده است ۲ هیولا، دجال (Anti Christ) را یاری میکنند، یکی از دریا بیرون میآید و یکی از زیر زمین. این احتمال هم بعید نیست که در قسمت دوم فیلم، ناگهان فرزند جدید جسیکا منجی موعود باشد و پاول که تا اینجا باورش شده موعود است، با قدرتهایی که کسب کرده، در برابر منجی اصلی بایستد و به این ترتیب نبرد این ۲، نبرد منجی و دجال را که پیشگویی همه ادیان ابراهیمی است به تصویر بکشد.
* قدرت جادویی صدا
«تل ماسه» در لایه دینی و مذهبی خود، معجونی از درهم تنیده شدن آموزههای گوناگون معنوی و عرفانی است اما به نظر میرسد مساله «صدا و صوت» و «قدرت اثرگذاری» در این اثر برجستگی ویژهای دارد. در تمام عرفانهای جهان، مساله صوت از اهمیت ویژهای برخوردار است تا جایی که اسم اعظم خدا در هندوئیسم نه یک اسم معنادار، بلکه یک صوت و یک شکل آوایی است. همه ما میدانیم که حضرت موسی در کوه «طور» از طریق صوت با خدا ارتباط گرفت، از طرفی گوساله سامری نیز از طریق صدایی که از خود بروز میداد، بنی اسرائیل را منحرف کرد. مجموعه این عناصر دینی، باعث شد تا مساله صوت و اثر صوت در عرفان یهودی در جایگاه ویژهای قرار بگیرد. بعدها اثر صوت در قالب اثر ذکر و نام خدا نیز مطرح شد و برای هر نام خدا و گفتن آن، اثرات بخصوصی تعلیم داده شد. مساله اهمیت صوت و اثرگذاری آن در سنت اسلامی نیز به وضوح قابل پیگیری است. اسرافیل، یکی از 4 فرشته اعظم خدا از طریق دمیدن در صور (شیپور) و با ایجاد یک صوت خاص، همه هستی را میمیراند و از طریق دمیدن در صور برای بار دوم همه را زنده میکند. برخی عذابهای الهی نیز با یک صیحه انجام میشود، یعنی یک صوت و در آستانه ظهور نیز یک صیحه آسمانی شنیده میشود، یک صوت آسمانی. همه اینها باعث شد به صورت ویژه در علوم غریبه یک علم به صورت خاص حول محور صوت و اثرات آن شکل بگیرد. نگارنده در جستوجوهای علمی خود در متون علوم غریبه با صفحاتی برخورد کرد که نشان میداد کسانی که به این علم احاطه دارند، میتوانند با زیر و بم کردن صدا در قرائت «بسمالله الرحمن الرحیم»، یک گوسفند را بدون استفاده از کارد، ذبح کنند. تشابه این آموزه با صحنههایی که در فیلم مشاهده میکنیم که جسیکا با استفاده از فن زیر و بم کردن صدا بر دیگران اثر میگذارد، بسیار قابل توجه است. نباید فراموش کرد جسیکا، عضو یک فرقه جادویی است و این علم، که در فرهنگ اسلامی جزو علوم غریبه و در فرهنگ یهودی، جزو آموزههای عرفانی است، در این فرقه به اعضای خود آموزش داده میشود و جسیکا نیز این فن را به پاول تعلیم میدهد.
***
این فقط آغاز ماجراست
بتازگی بعد از موفقیت فیلم «تل ماسه» در گیشه، با اعلام حمایت برادران وارنر و لجندری، خبر تولید دنباله این فیلم تایید شده است. هالیوود ریپورتر در گزارش خود پیرامون تولید این فیلم نوشته بود: رؤیای دنیس ویلنوو برای کامل کردن فیلم ۲ قسمتی «تل ماسه» به حقیقت میپیوندد، چون شرکتهای لجندری و برادران وارنر اعلام کردند دستور ساخت قسمت دوم این فیلم را داده و تاریخ بیستم اکتبر ۲۰۲۳ را برای اکرانش انتخاب کردهاند. قابل تامل آنکه تصمیم به تولید فصل اول «تل ماسه» پیش از آغاز پاندمی کرونا گرفته شده بود و در فرآیند تولید همه از این پروژه به عنوان ریسک بزرگ برادران وارنر یاد میکردند. ویلنوو در اعلام خبر دستور ساخت قسمت دوم فیلمش گفته است: رویای من بود که اقتباسی از «تل ماسه» فرنک هربرت را بسازم و به خاطر حمایت از این رویا باید از هواداران، دستاندرکاران، لجندری و وارنر برادرز تشکر کنم. این فقط آغاز ماجراست. «تل ماسه» با بودجه عظیم ۱۶5 میلیون دلاری ساخته شده و بازیگرانی چون خاویر باردم، زندایا، استلان اسکارسگارد، اسکار آیزک، تیموتی شالامه، چن چنگ و جاش برولین در آن ایفای نقش میکنند. کارگردانی دنیس ویلنوو برای تل ماسه نیز از برجستگیهای این فیلم است که در نقدها و نظرهای منتقدان چند جشنواره سینمایی دربارهاش صحبت شده است. کمپانی لجندری در سال ۲۰۱۶ قراردادی با خانواده فرانک هربرت، نویسنده کتابی به همین نام منعقد کرد تا حق استفاده از این رمان را به دست آورد و نهتنها ساخت فیلم سینمایی، بلکه ساخت پروژههای تلویزیونی از این اثر علمی- تخیلی را نیز در اختیار گرفت. همان ایام این گزاره مطرح شده بود که سریال تلویزیونیای با عنوان «تل ماسه: خواهری» از زاویه چشم یکی از زنان این رمان روایت خواهد شد. همچنین گفته شده بود لجندری قصد دارد این مجموعه را در پلتفرمهای مختلف بسط دهد. پیشتر یک سریال ۳ قسمتی علمی- تخیلی در سال ۲۰۰۰ از این مجموعه روی آنتن رفته بود. بعد نیز «فرزندان تل ماسه» در سال ۲۰۰۳ به نمایش درآمد. نخستین فیلم سینمایی از این اثر سال ۱۹۸۴ توسط دیوید لینچ و بر مبنای فیلمنامهای که خودش نوشته بود، ساخته شد. «تل ماسه» یک مجموعه 8 قسمتی از رمانهای علمی- تخیلی است که نخستین جلد آن سال ۱۹۶۵ میلادی منتشر شد. بسیاری از هواداران ژانر علمی- تخیلی، این اثر را یکی از برترین داستانهای این ژانر برای تمام اعصار میدانند. داستان این مجموعه در آیندهای دور میگذرد که در آن جوامع به صورت ملوکالطوایفی و با الهام از مردمان و فرهنگ مردمی در محدود عراق کنونی بر کهکشانها و ستارگان حکومت میکنند. در این میان شخصیتی به نام پل آتریدیز در مرکز داستان قرار دارد که خانوادهاش کنترل بیابانهای سیاره آراکیس را در اختیار دارند اما خانوادهاش با چالشهای فراروی آینده سرزمینهایی که در اختیار دارند مواجه میشوند.
ارسال به دوستان
تئوریسینهای کودتا در دام کودتا!
حنیف غفاری*: طی روزهای اخیر، اخبار قابل تاملی درباره وقوع کودتا در فرانسه منتشر شده است. روزنامه فرانسوی «لو پاریزین» به نقل از برخی منابع امنیتی مدعی شده است «رمی دیه» معاون سابق حزب جنبش دموکراتیک قصد داشته است با کمک افسران فعلی و بازنشسته پلیس، ژاندارمری و ارتش، یک کودتای نظامی در فرانسه ترتیب دهد و حتی یک شبکه گسترده در سراسر این کشور نیز ایجاد کرده بود. برخی اعضای این شبکه هنوز دستگیر نشده و حتی ممکن است در آینده نزدیک دست به اقدامات غیرقابل پیشبینی بزنند. هر چند «رمی دیه» این اتهام را تکذیب کرده است اما طی ماههای گذشته، برخی افسران و ژنرالهای بازنشسته ارتش فرانسه نیز آمادگی ضمنی خود را جهت انجام کودتایی نژادپرستانه در این کشور اعلام کرده بودند. در ظاهر امر، خنثی شدن کودتای نژادپرستان و ملیگرایان افراطی در فرانسه خبر خوبی محسوب میشود اما زمانی که بر مصادر و منابع رشد امواج نئونازیستی و نئوفاشیستی در این کشور متمرکز شویم، به وضوح متوجه میشویم احزاب سنتی و ظاهرا میانهرو در پاریس چه نقش بارزی در تقویت ملیگرایی افراطی و رشد اسلامستیزی سیستماتیک در فرانسه داشتهاند.
در تحلیل امنیتی کودتای اخیر در فرانسه، به صورت ناخودآگاه باید به بررسی نقش خواهران دوقلوی اطلاعاتی پاریس بپردازیم: فرانسه که سازمانهای امنیت داخلی (DGSI) و امنیت برونمرزی (DGSE ) را در رأس خود دارد، یکی از فرصتطلبترین کشورهای جهان در بحث سرویسهای اطلاعاتی محسوب میشود. بیدلیل نیست که به فرانسویها، لقب «کفتار اطلاعاتی اروپا» را دادهاند. سازمانهای امنیت داخلی و برون مرزی فرانسه همواره مدعی هستند «تهدیدات» را در «نطفه» رصد و خفه میکنند و به دلیل تمرکز خاصی که در حوزه آیندهپژوهی تهدیدات داخلی و خارجی دارند، هیچ گاه مدیریت صحنه را از دست نمیدهند.
اکنون منابع خبری میگویند شاهد شکلگیری یک شبکه مخوف داخلی در فرانسه هستیم که هنوز برخی اجزای آن شناسایی نشدهاند! به عبارت بهتر، اکنون ما در فرانسه از انتزاعیات و احتمالات سخن نمیگوییم، از واقعیتی عینی میگوییم که هنوز ابعاد آن از سوی دستگاههای اطلاعاتی پرادعای این کشور محاسبه و ترسیم نشده است! مساله دیگر اینکه سازمان امنیت برونمرزی فرانسه طی دهههای اخیر، مولد کودتا در بسیاری از کشورها بوده است.
رد پای دستگاه اطلاعاتی فرانسه در وقوع انواع کودتاهایی که مهرههای کاخ الیزه در کشورهای مختلف آفریقایی انجام میدهند، قابل مشاهده است. همچنین در برخی موارد، سازمان امنیت برونمرزی فرانسه، در کنار سازمانهای جاسوسی سیا و موساد به تکمیلکننده پازل کودتا و بحران در کشورهای منطقه غرب آسیا تبدیل شده است؛ یکی از اصلیترین دلایل استمرار بحرانهای داخلی و امنیتی در بیروت، خصوصا پس از شکست رژیم اشغالگر قدس از حزبالله در جنگ 33 روزه، بحرانسازی پنهان فرانسویها در امور داخلی لبنان بوده است. فراموش نکنیم که این بحرانسازیها، منبعث از رویکرد امنیتی فرانسویها نسبت به تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل است و دولتهای فرانسه صرفا وظیفه دارند با این روند همراه شوند.
در حال حاضر، تئوریسینهای کودتا خود در حال تبدیل شدن به قربانیان کودتا هستند! زمانی که مقامات سازمان امنیت داخلی فرانسه به ترویج آنچه ارزشهای ملیگرایانه افراطی و نژادپرستی در بطن جامعه این کشور میخوانند، پرداخته و مهاجران و خصوصا مسلمانان را قربانی این بازی وقیح خود میساختند، تصور میکردند میتوان در مدت زمانی اندک، «نژادپرستی» را از یک ضد ارزش به یک ارزش یا یک اعتقاد شخصی در فرانسه تبدیل کرد و سپس نژادپرستان را در معادلات سیاسی و اجتماعی این کشور ادغام کرد اما دستگاههای جاسوسی و امنیتی فرانسه بسیار بیشتر از آنچه تصور میشود به خود اطمینان داشتهاند! نژادپرستی سیستماتیک و وقیحی که در ظاهر مکرون و در واقع، دستگاههای جاسوسی فرانسه مشغول راهبری آن هستند، در حال تبدیل شدن به نوعی نژادپرستی افسارگسیخته است که ساختار سیاسی و امنیتی حاکم بر فرانسه را نیز هدف قرار میدهد. طی سالهای گذشته، بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی به سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی هشدار دادند هضم نژادپرستان در ساختارهای اجتماعی و سیاسی جاری در این کشورها و شناسنامهدار کردن آنها در قالب احزاب ملیگرای افراطی منجر به کنترلپذیری آنها نخواهد شد اما غربیها همان اشتباهی را که در قبال داعش و تروریستهای تکفیری انجام دادند، در قبال ملیگرایان و نژادپرستان افراطی نیز تکرار کردند. آنها دست به خلق، تکثیر و حمایت از افراد متوحشی زدند که تصور میکردند شر آنها هرگز متوجه نظام فکری، سیاسی، امنیتی و اجتماعی غرب نمیشود! در هر حال، کسب اطلاعات جزئی و واقعی درباره کوتای خنثیشده اخیر در فرانسه عبث و بیفایده است، زیرا دستگاههای امنیتی این کشور اجازه شفافسازی در این باره را نخواهند داد. با این حال، وحشتزدگی و سردرگمی مقامات فرانسوی در قبال آنچه در لایههای زیرین و عمیق اجتماعی- امنیتی در این کشور میگذرد غیرقابل انکار است.
* دکترای روابط بینالملل
ارسال به دوستان
نشانههای دستپاچگی آمریکا و 3 کشور اروپایی از بازیابی توان هسته ای ایران، در بیانیه ضد ایرانی آنها پیداست
ترسیدهاند
هدف بیانیه طلبکارانه آمریکا و تروئیکای اروپا علیه ایران توسل به تهدید برای داشتن دست بالا در مذاکرات آتی است
گروه سیاسی: بیانیه گستاخانه و طلبکارانه آمریکا و تروئیکای اروپا در حاشیه اجلاس سران گروه 20 در رم علیه ایران بیش از هر مسالهای، ماهیت مغرضانه طرفهای بدعهد برجام و نقضکنندگان فاحش این توافق را پیش چشم قرار داد.
به گزارش «وطنامروز»، در شرایطی که ایران اعلام کرد تا پایان نوامبر (اواسط آذرماه) مذاکرات وین را از سر خواهد گرفت، سران آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان بار دیگر به سیاست قدیمی خود یعنی توسل به تهدید و فشار روی آوردند تا دستگاه محاسباتی ایران را پیش از آغاز دور جدید مذاکرات به اشتباه انداخته و با دست بالا در وین حاضر شوند.
در بیانیه مشترک روز شنبه «جو بایدن»، «آنگلا مرکل»، «بوریس جانسون» و «امانوئل مکرون» آمده است: «ما، رئیسجمهور فرانسه، صدراعظم آلمان، نخستوزیر انگلیس و رئیسجمهور آمریکا امروز در رم با یکدیگر دیدار کرده تا درباره خطراتی که برای امنیت بینالمللی به دلیل تشدید برنامه هستهای ایران ایجاد شده، بحث کنیم». در ادامه این بیانیه آمده است: «ما عزم خود را برای اطمینان از اینکه ایران هرگز نتواند به توسعه سلاح هستهای یا دستیابی به آن، بپردازد ابراز کردیم و نگرانی شدید و فزاینده خود را به اشتراک گذاشتیم، این در حالی است که ایران مذاکرات بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را از ماه ژوئن متوقف کرده و گامهای تحریکآمیز هستهای نظیر تولید اورانیوم با درصد غنای بالا و اورانیوم فلزی غنی شده را شتاب بخشیده است».
آمریکا و 3 کشور اروپایی برجام در ادامه آوردهاند: «این گامها تنها باعث افزایش هشدارها میشود که همزمان با این گامها، ایران همکاری و شفافیت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کاهش داده است».
آمریکا و تروئیکای اروپا در این بیانیه با یک تهدید تلویحی اضافه کردند: «ما توافق کردیم که ادامه پیشرفتهای هستهای ایران و موانع برای فعالیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی امکان بازگشت به برجام را با خطر مواجه میکند».
همچنین این بیانیه مجددا با تاکید بر روشن کردن هدف نهایی طرف غربی مبنی بر اینکه برجام را سکوی پرتابی برای حل دیگر موضوعات قرار دهد، میافزاید: «شرایط کنونی، بر اهمیت راهحل مذاکره شده تاکید دارد که برای بازگشت آمریکا و ایران به پایبندی کامل به برجام فراهم شده و زمینه را برای ادامه تعامل دیپلماتیک برای حل دیگر نقاط اختلاف فراهم میکند».
در ادامه این بیانیه تاکید شده است: «با این روحیه، ما از تعهد شفاف رئیسجمهور بایدن برای بازگرداندن آمریکا به پایبندی کامل به برجام و اجرای کامل آن تا زمانی که ایران همان کار را انجام دهد، استقبال میکنیم». آمریکا و تروئیکای اروپا در این بیانیه اشاره کردند: «ما رئیسجمهور رئیسی را فرامیخوانیم تا از این فرصت استفاده کرده و به تلاشی با حسننیت برای به نتیجه رسیدن مذاکرات با توجه به فوری بودن موضوع، بازگردد. این تنها راه برای جلوگیری از تشدید خطرناک تنش بوده که به نفع هیچ کشوری نیست». آمریکا و تروئیکای اروپا در این بیانیه تاکید کردند: «ما همچنین بر عزم خود برای پرداختن به نگرانیهای امنیتی گستردهتر که ناشی از اقدامات ایران در منطقه است، تاکید میکنیم».
این بیانیه را باید ترجمان همان چیزی دانست که دنیس راس چندی قبل به دولت بایدن متذکر شد: «ترس را به ایران برگردانید!»، دیپلمات کهنهکار و مشاور سیاست خارجی رئیسجمهور آمریکا در زمان «باراک اوباما» گفت: «ایران، مذاکرات را به عنوان امتیاز به ما تلقی میکند. تهران فکر میکند بالا و پایین کردن ترس از برنامه هستهایاش باعث پذیرش طرح «بیشتر در برابر کمتر» [از سوی آمریکا] خواهد شد، به این معنا که رفع تحریمها بیشتر از آنچه در برجام آمده، باشد و در ازای آن ایران امتیازهای کمتری بدهد. برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم».
با این تفسیر، دولت بایدن تلاش کرد نشست سران 20 را به محلی برای ایجاد هماهنگیها و اتحاد قدیمی با اروپا بر ضد برنامه هستهای ایران تبدیل کند؛ واشنگتن و شرکای اروپاییاش در بیانیه خود گامهای جبرانی تهران برای بازگرداندن توازن به تعهدات و تکالیف برجامی را به خطر انداختن برجام خواندند تا هرگونه عواقبی را متوجه کشورمان کنند.
* آمریکا توافق میخواهد؟
بر کسی پوشیده نیست زمان اصلا به نفع واشنگتن نمیگذرد. اهرمهای فشار کاخ سفید کارایی خود را از دست داده و دولت بایدن گزینه بیشتری برای وادار کردن ایران برای تن دادن به توافق ضعیف و مطلوب ایالات متحده ندارد.
دولت بایدن برجام را با دست پس میزند و با پا پیش میکشد، از طرفی آمریکا با توجه به وضعیت منطقه و مقابله با چین نیاز مبرمی به احیای برجام و حلوفصل پرونده هستهای ایران که مقامات دولت بایدن آن را درون جعبه قرار دادن برنامه هستهای ایران نامگذاری کردهاند، دارد اما از سویی دیگر تونی بلینکن، جیک سالیوان، رابرت مالی و دیگران بهگونهای موضع میگیرند که گویی چشماندازی برای احیای توافق وجود ندارد.
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران دوشنبه هفته قبل درباره برجام گفت: «نمیتوان جسد مرده را زنده کرد». مالی اگرچه تأکید کرد آمریکا هنوز به آن نقطه نرسیده است و ما به دیپلماسی ادامه خواهیم داد، حتی اگر گامهای دیگری را دنبال کنیم اما این را هم گفت که واشنگتن و شرکایش خود را آماده پذیرش زندگی در جهانی با ایران هستهای شده میکنند.
مردان سیاست خارجی بایدن طی مدت اخیر از ضرورت داشتن پلن B و آمادگی برای زندگی بدون توافق هستهای صحبت کردهاند، با این وجود به نظر نمیرسد راهی جز دیپلماسی برایشان باقی مانده باشد.
پایگاه اسرائیلی «نیوز وان» چندی پیش هم گزارش داد سفر یائیر لاپید، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی که با هدف متقاعد کردن دولت بایدن جهت در دستور کار قرار دادن پلن شماره ۲ علیه ایران در صورت شکست مذاکرات وین بود، با شکست مواجه شده است. یک مقام ارشد وزارت جنگ رژیم صهیونیستی که به «بنی گانتس» نزدیک است، پیشتر در این باره به المانیتور گفت: «در حال حاضر، هیچ برنامه اقتضایی جایگزینی علیه ایران برای حالت شکست مذاکرات وجود ندارد. آنها پلن B ندارند».
دولت جو بایدن یکی از «پرحاشیهترین» دولتهای یک قرن اخیر ایالات متحده است؛ دولتی که با زلزله ششم ژانویه و تسخیر کنگره توسط مخالفانش، شروع به فعالیت کرد و به اندازهای مخالف جدی و متعصب در میان سیاستمداران و نهادهای تصمیمگیر این کشور دارد که در تمام راهبردهای خود- چه در داخل و چه خارج- باید «دست به عصا» حرکت کند. درباره برجام این اوضاع حتی پیچیدهتر است، چرا که جو بایدن هم توافق با ایران را میخواهد تا بتواند خیال حامیانش را از این ماجرا راحت کند و هم به دلیل مخالفان جدی جمهوریخواه و دموکراتی که دارد، نمیتواند با دست باز و خیال راحت وارد میدان مذاکره شود.
بنابراین زمانی که بایدن حتی حمایت یکپارچه دموکراتها را با خود ندارد، تلاش میکند به سمت یک توافق حداقلی با ایران حرکت کند. از طرف دیگر تغییر مؤلفههای پیرامون برنامه هستهای ایران، از جمله شتاب توسعه هستهای ایران در میزان غنیسازی و سانتریفیوژهای جدید و همچنین محدودیتهای بازرسی آژانس در کنار پیروزی متحدان ایران در منطقه، دولت ضعیف بایدن را در بنبست قرار داده است و شانس آن را برای توافق حداقلی و بدون تضمین کاهش میدهد.
***
موانع داخلی جو!
مساله تضمین دولت بایدن به عدم خروج مجدد از توافق از موارد عمدهای بود که در کنار اراده تیم آمریکایی برای حصول توافق با حفظ ساختار تحریمها، مذاکرات وین را به نتیجه نرساند.
والاستریت ژورنال اخیرا گزارش داد پس از گفتوگو با منابع غربی درباره مذاکرات وین، دریافته است آمریکا تضمین مورد درخواست ایران برای عدم خروج مجدد از برجام را نمیدهد. لارنس نورمن، خبرنگار روزنامه والاستریت ژورنال که درباره برنامه هستهای ایران دسترسی گستردهای به منابع غربی دارد، در یک رشته توئیت نوشت: نقلقولها درباره درخواست ایران از آمریکا برای ارائه تضمین دائمی مبنی بر عدم خروج مجدد آمریکا از توافق هستهای صحت دارد. نورمن افزود: آمریکا تضمین دادن در این باره را مغایر برجام میداند، چرا که معتقد است در توافق ٢٠١٥ چنین تضمینی وجود نداشته و برجام یک توافق سیاسی بر مبنای تعهدات سیاسی است. واشنگتن میگوید اگر ایران میخواهد توافق را تغییر دهد، آمریکا هم خواستههای خود را دارد.
خبرنگار والاستریت ژورنال نوشت: مساله روشن بود؛ در واقع، به صورت علنی اعلام شد ضمانت دائمی منتفی است. هیچکدام از رؤسایجمهور آمریکا اختیار ملزم کردن دولت بعدی به یک معاهده غیرالزامآور را که از تأیید کامل سنا برخوردار نیست ندارد. «تد کروز» سناتور جمهوریخواه آمریکا تیرماه امسال در واکنش به تاکید ایران بر اینکه آمریکا باید تضمین کند توافق هستهای را ترک نمیکند، مدعی شد هر توافقی که به معاهده تبدیل نشود، دوام نخواهد آورد و دولت بعدی آمریکا آن را پاره خواهد کرد. کروز در این باره در توئیتی نوشت: این فقط یک راه دارد که بایدن توافق هستهای ایران را به عنوان معاهده (به کنگره) ارائه کند که این کار را نخواهد کرد، زیرا آنها میدانند مخالفت حداکثری دوحزبی وجود دارد. وی افزود: هر توافقی که معاهده نباشد دوام نخواهد آورد و دولت بعدی در روز اول (روی کار آمدن) آن را پاره خواهد کرد.
پولیتیکو هم اواخر تیرماه طی گزارشی درباره نشست محرمانهای که سناتورهای آمریکایی با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه داشتند، نوشت: «آنها درباره ابعاد دیپلماسی هستهای تهران بدبین بودند».
سناتور «باب منندز» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا هم به این نشریه گفت: «به نظر میرسد به این زودیها [حصول توافق با ایران] اتفاق نیفتد». «مایکل مککول» عضو ارشد جمهوریخواه کمیته خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز هشدار داد بازگشت به برجام باعث میشود واشنگتن اهرمهای فشار بر تهران را از دست بدهد، زیرا متعاقب آن باید تحریمهای اقتصادی بسیاری را بردارد. مککول اذعان کرد بدون تحریمها، آمریکا نمیتواند از اینکه ایران درباره موضوعات دیگر پای میز مذاکره بیاید، اطمینان حاصل کند. «مارکو روبیو» سناتور آمریکایی نیز بعد از جلسهای که با بلینکن داشت، تصریح کرد: «هرکسی که [درباره مذاکرات بازگشت به برجام] واقعگرا باشد، میداند که رسیدن به یک توافق خوب، دشوار است».
پایگاه خبری واشنگتن فری بیکن هم پیش از این گزارش داده بود جمهوریخواهان کنگره آمریکا اصلاحیهای را تنظیم کردهاند که با ضمیمه شدن به یکی از مصوبههای مرتبط، دولت بایدن را ملزم خواهد کرد بدون تاییدیه کنگره وارد هیچ توافقی با ایران نشده و تغییری در بهکارگیری تحریمهای آمریکا علیه آن ندهد. طبق رونوشت اصلاحیهای که فریبیکن آن را رویت کرده، قانونی در سنای آمریکا تصویب میشود که دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا را ملزم خواهد کرد پیش از امضای یک قرارداد با ایران، تاییدیه کنگره را داشته باشد.
این اصلاحیه مانع چشمگیری در مسیر اجرایی شدن طرح دولت بایدن برای بازگشت به توافق هستهای ایران خواهد بود. همگام با پیشرفت مذاکرات میان تهران و کشورهای اروپایی در وین، این اصلاحیه تحت حمایت جمهوریخواهان کنگره آمریکا، مانع دولت بایدن از امضا کردن هر گونه توافق جدید، بدون تایید کنگره خواهد شد. با وجود چنددستگیهای بدنه کنگره، احتمالا این اصلاحیه به طور گسترده تحت حمایت حزب جمهوریخواه قرار گرفته و با مخالفت دموکراتها روبهرو میشود که تا حد زیادی حامی تعلق گرفتن میلیاردها دلار پول به تهران با لغو تحریمهای آن هستند. هنوز مشخص نیست این اصلاحیه ضمیمه کدام مصوبه کنگره خواهد شد.
با این تفاسیر، با در پیش بودن انتخابات کنگره آمریکا در سال آینده و پیروزی قریبالوقوع جمهوریخواهان در این انتخابات، ابتکار عمل دولت بایدن برای هر گونه گشایشی درباره توافق هستهای با ایران و رفع تحریمهای ضدایرانی مخدوش و محدودتر خواهد شد.
* بایدن بدون تعهد تهران گامی به جلو برنخواهد داشت
پس از بیانیه روز شنبه آمریکا و تروئیکای اروپا، برخی کارشناسان آمریکایی تاکید کردند که «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا باید به دنبال فشار حداکثری علیه ایران باشد. به نوشته روزنامه لسآنجلس تایمز، مایکل دوران، کارشناس ارشد اندیشکده «هادسون» گفت بایدن باید استراتژی «فشار حداکثری» ترامپ را ادامه دهد، یعنی آمریکا تا زمانی که تهران امتیاز ندهد، مجازاتها را تشدید میکند. وی گفت: دولت بایدن احتمالا به دنبال یک تفاهم غیررسمی است که در آن مذاکرات ادامه دارد و هیچ یک از طرفین اوضاع را تشدید نمیکنند. در چنین منطقهای خاکستری، تحریمهای ایالاتمتحده برداشته نمیشوند، بلکه به صورت انتخابی اجرا میشوند. دوران گفت: «توافق هرگز حاصل نخواهد شد اما تفاهمات غیررسمی در این مسیر وجود خواهد داشت. این برای ایرانیها و برای آمریکاییها راحت است».
این روزنامه همچنین در تحلیلی در زمینه بیانیه شنبهشب بایدن و سران تروئیکای اروپا نوشت: به احتمال زیاد شکستن بنبست دیپلماتیک احیای برجام که ماهها بر سر این موضوع ادامه داشته، دشوار خواهد بود و بایدن نشان داده مایل به پیشبرد بدون تعهدات از سوی تهران نیست. «ولی نصر» استاد مطالعات خاورمیانه و روابط بینالملل در دانشگاه «جان هاپکینز» هم معتقد است دولت بایدن امید زیادی به مذاکرات ندارد.
*** بازدارندگی هستهای؛ فشار حداکثری ایران به آمریکا
از نکات برجسته در بیانیه روز شنبه آمریکا و 3 کشور اروپایی، اشاره به اقدامات بازدارنده هستهای ایران است که از آن به عنوان گامهای تحریکآمیز از سوی تهران یاد کردهاند.
این همان نقطهای است که برگ برنده کشورمان در مذاکرات آتی خواهد بود و تمام نگرانیهای آمریکا و متحدانش در همین اهرم در اختیار ایران خلاصه میشود. ایران که دریافت دولت بایدن قصد دارد از اهرم تحریمهای ترامپ برای فشار بیشتر به کشورمان بهره گیرد، زمان را از دست نداد و به تولید اهرم جهت خنثیسازی برنامههای دولت آمریکا پرداخت. آژانس بینالمللی انرژی اتمی دوشنبه گذشته اعلام کرد ایران گازدهی اورانیوم با غنای ۲۰ درصد بیشتر را به یک سانتریفیوژ پیشرفته خود انجام داده است. این گازدهی غیر از اورانیومی است که تا ۶۰ درصد در این سایت غنیسازی میشد.
«وطنامروز» پیشتر نوشته بود: شتاب بخشیدن به توسعه و گستردهتر کردن ابعاد برنامه هستهای از سوی کشورمان برای ایجاد «بازدارندگی هستهای» از ابزارهای کارساز تهران برای ترغیب طرف بدعهد برجام برای «بازگشت مؤثر» به توافق هستهای است. توان هستهای ایران و فعل و انفعالات پیرامونی اثرگذار بر آن به نظر میرسد بار دیگر پرونده هستهای ایران را به قول وندی شرمن - مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در برجام و معاون فعلی وزارت خارجه ایالات متحده - برای کاخ سفید تبدیل به یک «مکعب روبیک» کرده است. آغاز غنیسازی 60 درصدی و تثبیت پیشروی برنامه هستهای از سوی ایران باعث شده زمان علیه واشنگتن حرکت کند و دورنمای احیای برنامه جامع اقدام مشترک برای واشنگتن را که هدف از آن به قول آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی قرار دادن برنامه هستهای ایران در باکس (جعبه) است، تیرهتر کند. این همان مسالهای است که «راب مالی» نماینده آمریکا در امور ایران و بلینکن از آن به عنوان هشداری مبنی بر اینکه با روند فعلی ممکن است بازگشت به برجام مزایای سال 2015 را هم نداشته باشد، یاد کردهاند.
برای درک بهتر آنچه تهران در تکمیل بازدارندگی هستهای به دست میآورد، باید به اظهارات راب مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در تابستان رجوع کرد؛ جایی که نماینده ویژه آمریکا در امور ایران میگوید: «نوار را به عقب برگردانید و به جایی بازگردید که سال 2016 در آنجا بودیم: با محدودیت بر سطح غنیسازی، با محدودیت بر نوع سانتریفیوژهایی که غنیسازی میکنند، با محدودیت بر مقدار اورانیوم غنیشدهای که میتوانند داشته باشند و با حضور آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ناظران هستهای و توانایی نظارت بر هر آنچه آنها انجام میدهند؛ هماکنون [این اقدامات] انجام نمیشود».
اکونومیست اخیرا در گزارشی نوشت: ایران به گونهای برنامه هستهای خود را ارتقا داده است که انگار به آمریکا طعنه میزند. 9 اکتبر ایران اعلام کرد بیش از 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصد تولید کرده است که نسبت به 84 کیلوگرم گزارش شده توسط بازرسان سازمان ملل در ماه گذشته، افزایش قابل توجهی یافته و به 170 کیلوگرم مورد نیاز برای رسیدن به آستانه هستهای نزدیکتر شده است. ایران همچنین در حال افزایش فزاینده ذخایر اورانیوم غنیشده 60 درصد است و استقرار سانتریفیوژهای بیشتر و پیچیدهتر به این شتاب کمک کرده است. از دیگر تحولات میتوان به تبدیل گاز هگزافلوراید اورانیوم غنیشده به فلز اورانیوم و نیز منع بخشی از بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کرد. این گزارش ادامه میدهد: بایدن در رقابت انتخاباتی وعده احیای برجام را داد اما در مقام ریاستجمهوری، به امید حفظ اهرم قدرت چانهزنی، بیشتر تحریمهای دوره ترامپ را حفظ کرد و در حال حاضر به تعبیر مارک فیتزپاتریک، عضو مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک «اکنون ایران است که فشار حداکثری را بر بایدن اعمال میکند».
حسننیت به سبک بایدن
در بخشی از بیانیه روز شنبه آمریکا و شرکایش آمده است: «ما رئیسجمهور رئیسی را فرامیخوانیم از این فرصت استفاده کرده و به تلاشی با حسننیت برای به نتیجه رسیدن مذاکرات با توجه به فوری بودن موضوع، بازگردد. این تنها راه برای جلوگیری از تشدید خطرناک تنش بوده که به نفع هیچ کشوری نیست».
این در حالی است که همزمان با اعلام آمادگیها برای ازسرگیری مذاکرات وین، کاخ سفید در اقدامی تناقضآمیز، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرد. وزارت خزانهداری آمریکا روز جمعه، نام 2 شرکت و 4 شخص حقیقی ایرانی را به فهرست اشخاص تحت تحریم دفتر کنترل داراییهای خارجی (اوفک) که از نهادهای زیرمجموعه وزارت خزانهداری آمریکا به شمار میرود، اضافه کرد. وزارت خزانهداری آمریکا در بیانیه خود در این باره مدعی شد آنها نقش حیاتی در توسعه برنامههای پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس سپاه دارند. بر اساس این بیانیه، ۲ شرکت «کیمیا پارت سیوان» و «اوج پرواز» در شهرهای اصفهان و قم و 4 شهروند ایرانی به نامهای «یوسف ابوطالبی»، «سعید آقاجانی»، «عبدالله محرابی» و «محمدابراهیم زرگرتهرانی» تحت تحریم آمریکا قرار گرفتند. معاون وزارت خزانهداری آمریکا نیز با تکرار فرافکنیها و لفاظیهای آمریکا علیه ایران به دلیل نفوذ منطقهای ایران، مدعی شده است این افراد و نهادها به دلیل حمایت از برنامههای هواپیماهای بدونسرنشین ایران و تهدید منافع آمریکا تحریم شدهاند.
از زمان روی کار آمدن بایدن و شروع مذاکرات وین از فروردین امسال، ضربه به برنامه هستهای ایران با حملات خرابکارانه علیه تاسیسات هستهای کشورمان شدت گرفت که اوج آن عملیات خرابکارانه در تاسیسات نطنز بود. همچنین دولت بایدن در زنجیره رویکردهای خصمانه خود همزمان با مذاکرات وین، دامنه اینترنتی رسانههای صداوسیما و جریان مقاومت را توقیف کرد. سپس رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران تأکید کرد واشنگتن قصد ندارد همه تحریمهایی را که ترامپ طی این سالها علیه ایران وضع کرده است، لغو کند. بعد از آن نوبت به وزیر خارجه آمریکا رسید تا ایران را تهدید کند. اینها مواردی است که به زعم کاخ سفید، حسننیت جو بایدن است!
ارسال به دوستان
چینهراسی تاکتیک حامیان غرببسندگی
مائده منصوری: با روی کار آمدن دولت سیزدهم، غرببسندگی در سیاست خارجی کنار گذاشته شد و در کنار پیگیری بازگشت آمریکا به برجام، ارتباط حسنه با سایر کشورها مانند چین نیز تقویت شد. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، برداشتن موانع خرید واکسن سینوفارم و ثبات میزان خرید چین از نفت ایران نشانههایی از پیشرفتن در مسیر توافق ۲۵ ساله ایران- چین بودند اما حامیان سیاست غرببسندگی که -به درستی- میپندارند اگر توفیقات ارتباط حسنه تجاری با کشورهای غیر غربی روزبهروز بیشتر شود، جامعه متوجه انزواطلبی ارادی این جریان در ۸ سال گذشته خواهد شد، تلاش میکنند با چینهراسی، مانع تقویت روابط تجاری بین ۲ کشور شوند. این گروه، به طور مثال اخیرا در رسانههایشان چین را به اژدهایی بیرحم تشبیه میکنند که هر جا میرود زمینی سوخته بر جا میگذارد و بر همین اساس اشاره میکنند که چین در آینده کشورمان را در دام خود گرفتار خواهد کرد؛ حال با پدیده «تله بدهی» یا سیاست «استعمار هوشمند»! در یادداشت حاضر، به پاسخ این پرسش پرداختهایم که این ۲ پدیده، تا چه حد برای ایران میتواند نگرانکننده باشد.
* ماجرای تله بدهی
تله بدهی، سیاستی است که طی آن کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه وامهای کلان میدهند تا جایی که میزان وامها فراتر از توان کشور وامگیرنده برای بازپرداخت مبلغ بدهی میرود و در نتیجه آن کشور به علت بدهکار بودن، زیر سلطه کشور پیشرفته قرار خواهد گرفت. مولود پاکروان در یادداشتی در تجارت فردا (شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰) مینویسد: «چین وامها را در ازای یک تعهد مهم به کشورها اعطا میکند؛ اینکه باید از طریق امتیازات اقتصادی، حمایت سیاسی یا ترکیبی از هر دو پرداخت شوند». پاکروان برای این ادعا، هیچ منبع مشخصی ذکر نمیکند، البته کشور چین معمولا متن اکثر قراردادهایش با کشورهای دیگر را علنی و رسانهای نمیکند. بنابراین در وهله اول این ابهام و احتمال وجود دارد که این ادعا زاییده ذهن حامیان سیاست غرببسندگی در تجارت باشد. در ثانی شواهدی حاکی از آن است که چین در بسیاری از موارد، اعطای وام را مشروط به شرط خاصی نمیکند. برای نمونه سیدمحمدحسین ملائک، سفیر ایران در چین در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ میگوید: زمانی که سفیر ایران در چین بودم، دولت تقاضای وام 500 میلیون دلاری از چین کرد، سپس در عین ناباوری این پول را خرج حقوق کارکنان مترو کرد، یعنی پولی را که میشد با آن ۲ ایستگاه مترو ساخت تا مشکلات حملونقل حل شود، تبدیل به حقوق و عیدی و این مسائل شد. پس میتوان گفت «تله بدهی» یا «استعمار هوشمند» لزوما در همه کشورها تقصیر دولت چین نیست و به نوع سیاستها و عملکرد کشورهای وامگیرنده نیز مرتبط است.
* مسأله استعمار هوشمند
مثال دیگر، کشور مالزی است. این کشور نیز وامهای کلانی از چین گرفته بود تا خطوط ریلیاش را توسعه دهد اما پس از اینکه مالزی نتوانست بدهیاش را تسویه کند، با چین بر سر میز مذاکره نشست و چون دیگر قدرت چانهزنی نداشت، مجبور شد امتیاز بهرهبرداری از خطوط ریلی خود را به چین واگذار کند. چرا؟ چون این کشور نیز به جای آنکه از وام در بودجه عمرانی و سرمایهگذاری استفاده کند، آن را خرج بودجه جاری کرده بود.
دیگر ادعایی که مطرح میشود این است که چین سیاستهای استعمار هوشمندانه را اعمال میکند، یعنی با سرمایهگذاری در کشورهای فقیر، منابع غنی این کشورها را به غارت میبرد. در این موضوع باید گفت این قراردادها با رضایت ۲ طرف منعقد میشود و بسیاری از کشورها بیان میکنند این وامها به نفع آنان نیز بوده است؛ مانند کشورهای آفریقایی که سطح رفاه در زندگی آنان پس از سرمایهگذاریهای چین افزایش یافت، بنابراین جالب است که غرببسندگان، هر نوع تعامل و توافق با غرب را «برد- برد» میدانند اما امکان وجود چنین توافقهایی با کشورهای غیرغربی را منکر میشوند یا کوچکنمایی میکنند. در یک نشست پژوهشی در موسسه سلطنتی روابط بینالمللی
(Chatham House) که در لندن برگزار شد، پژوهشگران به این جمعبندی رسیدند که این خود کشورها هستند که با توجه به منافع فعلی سیاسی و اقتصادیشان انتخاب کردهاند چین در آنها سرمایهگذاری کند و اینگونه نیست چین عمداً به آنها وامهای سنگین داده باشد تا زیرساخت ایجاد کند و سپس با برنامه قبلی، امتیاز استفاده از این زیرساختها را از آن خود کند.
* نفی رقیب برای اثبات خود!
از سال ۲۰۱۰ که اوباما سیاست اتحاد همه کشورها جز چین را اعمال کرد، چین نیز سیاست «همه جز آمریکا» را اعلام کرد. تا آن روز، غرب همواره ژاپن را رقیب اصلی خود میدانست اما اکنون چین را رقیب اصلی خود میدید. پس از آن تفکر غرببسنده، سیاهنمایی جدی علیه چین را شروع کرد؛ به گونهای که نوامبر 2020 روزنامه Nikkei که یک روزنامه ژاپنی است و به زبان انگلیسی نیز منتشر میشود، مقالهای با عنوان «افسانه تله بدهی» منتشر و بیان کرد این ادعاها ناشی از جنگی زیرساختی است که یک طرف آن چین و طرف دیگر آن ایالات متحده آمریکا، استرالیا، هند و ژاپن هستند و این کشورها در مقابل چین، صفآرایی کردهاند، چرا که منافع خود را در خطر میبینند. موج این تبلیغات در حدی قوی است که پس از انتشار خبر توافق ایران و چین بسیاری از رسانههای زرد غربگرا - حتی بدون مطالعه متن قرارداد- شروع به مخالفخوانی و برداشتهای منفی کرده و تلاش کردند به مردم تلقین کنند چین موجودی خطرناک است.
* احتیاط، شرط عقل
جالب توجه این است که در روزهای اخیر، روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد پس از مدتها ضمن اعتراف به مفاد مطلوب این قرارداد، ۳ مزیت کلیدی برای این توافق ذکر کرد: اول اینکه چین یکی از ۵ کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل است که حق وتو دارد، دوم قرارداد ۲۵ ساله با چین برای ایران، واجد این مزیت است که در نهایت باعث میشود تولید نفت و گاز ایران در 3 میدان کلیدی کشور افزایش پیدا کند و سوم، سود نهایی ایران از توافق بلندمدت با چین در جایی است که چین پذیرفته واردات نفت از ایران را افزایش دهد. همچنین پس از موضوع سند ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، بحثی درباره توافق بلندمدت بین تهران و مسکو مطرح شد؛ اتفاقی که خبر چندان خوشی برای کاخ سفید و راهبرد فشار حداکثری آن نبود. پس مسلم بود موج تبلیغات منفی را علیه این کشورها روانه خواهد کرد. البته نگارنده در یادداشت حاضر با ذکر آنچه گفته شد، در صدد توضیح بیپایه بودن اظهارات منفی حامیان سیاست غرببسندگی بود، بنابراین نباید از یادداشت حاضر اینطور برداشت کرد که هر تعامل و تجارتی با چین، تحت هر شرایطی «برد- برد» است. احتیاط در مبادلات تجاری، شرط عقل است. در نهایت اما آنچه مسلم است آنکه؛ هر نوع ارتباطی با چین نیز بد نبوده و الزاما آنطور که حامیان غرببسندگی و مسببان انزوای اختیاری ایران در ۸ سال اخیر میگویند، به معنای «تله بدهی» یا «استعمار هوشمند» نیست.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از التهاب این روزهای بازار سرمایه گزارش میدهد
روزهای ناخوش بازار سرمایه
شاخص کل بورس تهران در 2 ماه اخیر ۲۳۷ هزار واحد ریزش داشته است
گروه اقتصادی: یکی از مسائلی که در روزهای اخیر بسیاری از فعالان بازار سرمایه را نگران کرده افت و خیزهای متعدد بورس است. شاخص کل تنها در 10 روز اخیر 7 درصد ریزش داشته است و اگر در بازه ۲ ماهه آن را بررسی کنیم، شاهد افت ۲۳۷ هزار واحدی آن هستیم.
به گزارش «وطنامروز»، روز گذشته شاخص در پله یک میلیون و 340 هزار واحدی قرار گرفت. یکی از دلایل عمده کاهش شاخص کل بورس تهران، افزایش نرخ بهره بینبانکی در مدت اخیر است. در ماههای گذشته دولت برای کنترل نرخ تورم سیاست افزایش نرخ بهره را در پیش گرفت و این موضوع روی نرخ بهره اوراق بدهی تأثیر گذاشت و چون نرخ بهره اوراق بهادار با درآمد ثابت ریسک کمتری نسبت به سرمایهگذاری در بورس دارد، توانست بخشی از نقدینگی را جذب خود کند. در واقع مسالهای که این روزها ذهن فعالان بازار سرمایه را مشغول کرده، افزایش نرخ بهره بینبانکی به حدود 47/19 درصد است. بازار بیم این را دارد که نرخ سپردهها نیز افزایش یابد که البته زمزمههایی هم در برخی بانکها پیرامون این موضوع به گوش میرسد که در برخی موارد هم افزایش نرخ سپردههای بلندمدت رخ داده است. افزایش نرخ بهره بینبانکی و به دنبال آن افزایش نرخ بازده اوراق با درآمد ثابت، همچنین افزایش نرخ بهره سپردههای بانکی در سادهترین حالت به کاهش نسبت قیمت به درآمد انتظاری بازار منجر میشود. در واقع وقتی چشمانداز تورمی با بازده اوراق بدون ریسک، اختلاف معناداری نداشته باشد، بسیاری از سرمایهگذاران حاضر به پذیرش ریسک سرمایهگذاری در بازار سرمایه نیستند و کسب بازده بدون ریسک از طریق سرمایهگذاری در اوراق را ترجیح میدهند.
همچنین در کنار تاثیر بازارهای موازی، وجود برخی ابهامات برای تصمیمگیری درباره نرخ خوراک صنایع مانند پتروشیمیها، پالایشیها و فلزات اساسی است. از دیگر دلایلی که میتوان برای بروز این اتفاقات برای شاخص کل بورس تهران برشمرد، نگرانیهای موجود از قیمتگذاری دستوری برای محصولاتی مانند سیمان، خودرو و فولاد است که عدهای از سرمایهگذاران را نگران کرده است.
مجید عشقی، رئیس سازمان بورس که ۳ هفتهای میشود سکان هدایت بازار سرمایه را به دست گرفته، چند روز پیش با توجه به شرایط نامطلوب ۲ شرکت بزرگ خودروساز در بورس و همچنین نگرانی سهامداران بابت زیانی که از بابت قیمتگذاری خودرو توسط شورای رقابت متحمل میشوند، دست به کار شد و طی نامهای به وزیر صمت مراتب اعتراض و نگرانی خود را بابت تداوم سیاست قیمتگذاری دستوری و حضور شورای رقابت در پروسه تعیین قیمت محصولات تولیدی شرکتهای خودروساز به گوش سیاستگذار کلان خودرویی رساند. در بخشی از نامه رئیس سازمان بورس به وزیر صمت آمده: علت اصلی این ضرر و زیان عدم توازن بین افزایش نرخهای اعطایی به شرکتهای خودروساز و افزایش قیمت نهادههای تولید است. در شرایطی این نکته مورد توجه عشقی قرار گرفته است که سیاستگذار خودرویی با اصرار بر سیاست قیمتگذاری دستوری به دنبال این است قیمت نهادههای تولید را برای زنجیره خودروسازی کاهش دهد و از این مسیر علاوه بر اینکه توازنی بین قیمت نهادههای تولید و قیمتهای تکلیفی به خودروسازان برای فروش محصولات ایجاد میکند، زیان خودروسازی را نیز کاهش دهد.
دیروز که بازار سهام در دومین روز معاملاتی با افت گستردهای روبهرو شد، کارشناسان بازار سرمایه عمدهترین دلایل ریزش شاخص را حجم پایین معاملات و نقدینگی ارزیابی کردند. در واقع از دلایل دیگری که میتوان برای افت بازار سرمایه برشمرد، کمبود نقدینگی و بیاعتمادی سهامداران است.
در همین راستا رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اشاره به طرح دغدغههای سهامداران خرد با رئیس سازمان بورس اعلام کرد: امید است سازمان بورس با عمل به وعدهها، اراده خود را برای حمایت از سهامداران خرد نشان دهد. حسن شجاعی، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: شنبه میزبان رئیس سازمان بورس بودم؛ دغدغههای سهامداران خرد را مطرح کردم. یکی از توافقات این بود که ظرف ۲ ماه آینده، پرداخت سود همه شرکتهای بورسی از طریق سامانه سجام انجام شود. امید است سازمان بورس با عمل به این وعده، اراده خود را برای حمایت از سهامداران خرد نشان دهد.
* لزوم بازگشت آرامش به بازار
بازار سرمایه در 8 ماه ابتدایی سال جاری، حال و روز متفاوتی را تجربه کرده است و در مقاطعی همچون اوایل خرداد تا اواخر شهریور صعودی بوده و در مقاطعی مانند ۲ ماه اخیر سیر نزولی به خود گرفته است. البته نباید فراموش کرد رشد و نزول شاخص کل از ماهیتهای بازار سرمایه است و فعالان بازار سهام نباید هیجانی رفتار کنند. از سویی در کنار رفتار منطقی سهامداران، دولت نیز باید سعی کند اعتماد را به بازار سرمایه تزریق کند تا بستر مناسبی برای جذب سرمایهگذاری فراهم شود و با سیاستگذاری صحیح پولی و مالی، رونق تولید محقق شود.
***
رئیسی در جلسه هیأت دولت:
ادامه نوسانات بورس در زندگی مردم تاثیر میگذارد
رئیسجمهور در جلسه دیروز هیات دولت بر لزوم رفع نگرانیهای مردم و سرمایهگذاران خرد در بورس تاکید کرد. حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی بعد از ظهر دیروز در جلسه هیات دولت با اشاره به وضع شاخص بازار بورس در روزهای اخیر گفت: ادامه نوسانات بورس در زندگی مردم تاثیر میگذارد، لذا باید تدبیری اندیشید تا آرامش بر این بازار حاکم شود و مردم و سرمایهگذاران خرد دچار نگرانی نشوند. رئیسجمهور از سخنگوی اقتصادی دولت (خاندوزی) خواست در این زمینه با مردم و سهامداران سخن بگوید تا منطق بازار بورس و چشمانداز آینده بهتر تبیین شود.
ارسال به دوستان
متن نامه عذرخواهی مرحوم آذریقمی از رهبر انقلاب برای نخستین بار در کتاب جدید آیتالله ریشهری منتشر شد
روایت پشیمانی شیخ
گروه سیاسی: نامه عذرخواهی مرحوم آذریقمی از رهبر حکیم انقلاب اسلامی برای نخستینبار در کتاب «روشنبینی امام خمینی در نامه 6 فروردین 1368» جدیدترین اثر آیتالله محمد محمدیریشهری از سوی انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شد.
به گزارش «وطنامروز»، زندگی شیخ احمد آذریقمی را میتوان از نقاط عبرتآموز تاریخ انقلاب اسلامی و لغزشهای مقطعی اما پرهزینه برخی خواص دانست که با استقبال جریانات ضدانقلاب نیز مواجه شده است. آغاز فعالیتهای انقلابی این روحانی را میتوان در جریان تحصن طلاب در سال 44 در منزل آیتالله العظمی گلپایگانی پی گرفت. وی پس از آن تحصن بارها به زندان افتاد و ۳ سال هم تبعید بود. او از مؤسسان جامعه مدرسین به شمار میرفت و امضایش پای اعلامیههای این نهاد علمی - سیاسی ماندگار است. آذریقمی پس از انقلاب نیز مسؤولیتهای گوناگونی از جمله دادستان دادگاههای انقلاب تهران، نماینده امام برای اجرای حکم عفو در استان خوزستان، نمایندگی مردم قم در دوره دوم مجلس شورای اسلامی، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دوره اول و دوم از استان تهران را پذیرفت اما عمده فراز و نشیبهای زندگی سیاسی آذریقمی به دهه پایانی زندگی و پس از ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بازمیگردد. رفتارهایی که مجموعه آنها در کنار یکدیگر نشان از عدم ثبات نظری و عملی آیتالله آذریقمی در زیست سیاسیاش داشت که او را تبدیل به یک نیروی همواره پشیمان از گذشته کرد.
هر چند اقداماتی همانند ماجرای اعتبارنامه وی در مجلس دوم، انتشار مباحث محرمانه مجلس در روزنامه رسالت و نزاع و هتاکی با حاجاحمد خمینی یادگار فقید حضرت امام(ره)، آذریقمی را در همان سالهای دهه 60 نیز تبدیل به چهرهای نه چندان باثبات کرده بود اما مواجهه متناقض وی با موضوع رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای را میتوان مهمترین امتحان زندگی سیاسی آذریقمی دانست. از تاکید و پافشاری بر انتخاب رهبر انقلاب تا مخالفت علنی با ایشان عملا دهه پایانی عمر آذریقمی را تبدیل به یکی از برهههای عبرتآموز تاریخ معاصر کشورمان کرده است. در میان روایتهای منتشر شده و مستند از جلسه خبرگان رهبری پس از ارتحال امام خمینی(ره)، اظهارات شیخ احمد آذریقمی را میتوان یکی از ارکان ثابت روایتها دانست. برای نمونه آیتالله سیدعلیاکبر قریشی از نمایندگان حاضر در جلسه مذکور در کتاب خاطرات خود با اشاره به طرح نام آیتالله خامنهای در آن جلسه مینویسد: «یادم هست از همه بیشتر مرحوم آیتالله آذریقمی در این مورد تأکید کرد و حتی خطاب به مقام معظم رهبری گفت: آقای خامنهای! من از هماکنون با جنابعالی بیعت میکنم و وظیفه شرعی خود میدانم از شما تبعیت کنم؛ شما فرمان بدهید، من اجرا کنم». در کتاب خاطرات حجتالاسلام سیدمحسن موسویفرد نیز با اشاره به واقعه مورد بحث آمده است: «خبرگان رهبری پس از شور و مشورتهای فراوان، حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان مقام رهبری برگزیدند. در خبرگان رهبری هنگامی که مساله رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد تنها یک نفر با آن مخالفت کرد و او خود شخص مقام معظم رهبری بودند. ایشان به عنوان مخالف گفتند: من با این نظریه مخالفم. مثلا این آقای آذریقمی که با من اختلاف سلیقه و فکری دارد، آیا حرف من را به عنوان رهبر جامعه میپذیرد؟ من چطور میتوانم رهبری این جامعه را قبول کنم». با این حال گذر تاریخ پیشبینی رهبر انقلاب را تبدیل به واقعیتی غیرقابل انکار کرد، تا جایی که آذریقمی که روزگاری میگفت «ولیفقیه حتی میتواند اصل توحید را هم تعطیل کند» دچار دگردیسی فکری شد. فضلالله صلواتی، از مبارزان سیاسی پیش از انقلاب و از یاران نزدیک آیتالله آذریقمی درباره او گفته است: «آذری اصل ولایت فقیه را قبول داشتند و موافق این مساله بودند اما بعد نظر دادند اصل ولایت فقیه برای نظارت قوانین و مقررات کشور است تا بر ۳ قوه نظارت داشته باشد و نقش ارشادی برای آن قائل بودند. ایشان بسیار به مواضع آیتالله منتظری نزدیک شده بودند و سعی میکردند با مواضع ایشان تطبیق داشته باشند».
کاظم انبارلویی، سردبیر وقت روزنامه رسالت سال 97 در گفتوگویی با خبرگزاری جمهوری اسلامی با اشاره به سیر تغییرات آذریقمی در دهه پایانی عمرش گفت: «آقای خامنهای جلساتی را روزهای چهارشنبه در بیت داشت که در این جلسات فقهای بزرگ از جمله فقهای شورای نگهبان شرکت میکردند. از آقای آذریقمی هم دعوت کرده بودکه بیاید و در آنجا بحثهای عمیق فقهی را مطرح کند اما ایشان نرفت. از سویی امام که فوت کرد، ایشان گفت آقای خامنهای هم رهبر است و هم فقیه است ولی با مرجعیت آقا مخالفت میکرد. حتی میگفت ایشان نباید به استفتاها پاسخ دهد. آقای راستیکاشانی که رفیق آقای آذری بود، به ایشان میگفت مگر شما ایشان را به عنوان فقیه قبول ندارید، خب! وقتی شخصی فقیه است چطور میتواند به استفتاها و سوالاتی که از او میشود پاسخ ندهد؟ وقتی هم این سوالات به حد معینی میرسد این فقیه دیگر مرجع تقلید به حساب میآید. یعنی کسی که مثلا ۲ هزار سوال فقهی از او پرسیده شده و به آنها پاسخ داده است، پس حتما عدهای میخواهند از او تقلید کنند و دیگر این فرد مرجع تقلید است».
* عذرخواهی از رهبر انقلاب پیش از مرگ
با تمام این اوصاف نامه عذرخواهی مرحوم آذریقمی از رهبر حکیم انقلاب اسلامی برای نخستینبار در کتاب «روشنبینی امام خمینی در نامه 6 فروردین 1368» جدیدترین اثر آیتالله محمد محمدیریشهری از سوی انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شد. این کتاب را میتوان سومین اثر سیاسی آیتالله ریشهری دانست که حاوی اسناد و اطلاعاتی تازه پیرامون آقای منتظری است. آیتالله ریشهری تلاش کرده است در این اثر خود به برخی ادعاهای آقای منتظری در کتاب «انتقاد از خود» پاسخ دهد. انتقاد از خود یکی از آثار منتظری است که در آن تلاش کرده به برخی سوالات درباره عملکرد خود پاسخ دهد و اشتباهات گذشته خود را به نحوی توجیه کند و حتی برخی مواضع سیاسی و فقهی گذشته خود را در این کتاب تغییر داده است. در بخشی از کتاب روشنبینی امام خمینی(ره) نامهای آمده است که در آن آیتالله آذری در سال 75 به خاطر مواضع جنجالی خود علیه رهبر انقلاب از ایشان عذرخواهی کرده است.
متن نامه آقای آذریقمی خدمت رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسمه تعالی
14 محرم 1417
1375/3/12
حضرت آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری انقلاب مقدس اسلامی ایران دامت برکاته
پس از سلام و تحیت
بر اساس یک سوءظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، گرفتار یک تلاطم درونی که مرا بین ۲ محذور - یعنی دو ترک وظیفه- مخیر میکرد، ناخواسته مبتلا به ضربهای علیه نظام شدم و از این رنج درونی، سرانجام سحر شب یازدهم عاشورا با توسل به قمر بنیهاشم رها شدم و خداوند مرا نجات داد. اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ائتمار به اوامر مبارک را نمیخواهم. در عین حال، نه جناب عالی و نه آقایان حجازی و محمدی را در مظان استجابت دعا فراموش نکردم. خواستهای هم جز خواستههایی را که جنابعالی بپسندید، ندارم. تفصیل مطالب را اگر میل مبارک باشد از آقای مسعودی سوال داشته باشید.
احمد آذریقمی
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی -که همدرس مرحوم آذریقمی بود- نیز در کتاب جرعهای از دریا بر وجود چنین نامهای صحه گذاشته و درباره موضعگیری آقای آذری گفته است: «آقای آذری در جهات سیاسی تند بود. بعد از رحلت آقای خمینی، وقتی مجلس خبرگان آقای خامنهای را برای رهبری انتخاب کرد، ظاهرا وقتی آقای خامنهای از پذیرش این بار سنگین استنکاف کرده و پرسیده بود چه کسی رهبری من را میپذیرد، آقای آذری گفته بود: نخستین نفر خود من هستم. ولی چند سال بعد، وقتی با آقای خامنهای اختلاف نظر پیدا کرد، با ایشان مخالف شد. اواخر عمر هم از این کار خود پشیمان شد و نامهای به ایشان نوشت به این مضمون که: «من بر اثر سوءظن به انقلاب به ناراحتیای درونی مبتلا و سحرگاه یازدهم محرم به حضرت قمر بنیهاشم متوسل شدم و خداوند مرا از آن مشکل نجات بخشید».
ارسال به دوستان
اجرای طرح «جوانی جمعیت» ازدواج، فرزندآوری و درمان ناباروری را تسهیل میکند
امید متولد میشود
اسدالله خسروی: بر اساس تازهترین گزارش مرکز آمار، نرخ شاخص باروری در کشور از 1/2 در سال ۹۶ به 7/1 در سال ۹۹ رسیده، یعنی حدود ۱۹ درصد کاهش یافته است؛ کاهشی که زنگ خطر پیری کشور در آیندهای نهچندان دور را به صدا درآورده است. به گزارش «وطنامروز»، موضوع توجه به افزایش نرخ رشد جمعیت کشور در پی کاهش میزان فرزندآوری همچنان مورد تاکید مقام معظم رهبری و کارشناسان است، چرا که کمتوجهی به این مساله تبعات منفی اجتماعی، فرهنگی و امنیتی زیادی به دنبال دارد. طبق گزارشهای موجود، میانگین فرزندآوری خانوارها در دهههای 50 و 60 بین 5 تا 7 نفر بوده است اما طی 3 دهه اخیر این رقم روند کاهشی پیموده، تا جایی که در سالهای پایانی دهه 90 میزان نرخ باروری در کشور بشدت کاهش یافته است به طوری که آمارها از کاهش 19 درصدی نرخ باروری در کشور در یک فاصله زمانی 3 ساله یعنی از سال 96 تا 99 حکایت دارد. ضرورت توجه به افزایش نرخ رشد جمعیت کشور تا جایی است که مجلس شورای اسلامی تلاش زیادی برای تصویب طرح جوانی جمعیت کشور کرده است. این طرح که مشوقها و حمایتهای لازم را برای فرزندآوری، تسهیل ازدواج، درمان ناباروری و... در نظر گرفته است توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شده و هماکنون منتظر تایید نهایی از سوی شورای نگهبان برای ابلاغ به دستگاههای اجرایی است. طی یکی، دو دهه اخیر مسائلی چون هزینههای بالای باروری و زایمان و درمان ناباروری در کنار فقدان پوشش بیمهای همراه با هزینههای معیشت خانوارها و فشارهای اقتصادی مانع از تسهیل فرزندآوری شده است. چنین موانعی باعث شده است تا بهرغم تمایل و نگرش مثبت مردم به داشتن فرزند، میزان ولادتها در سالیان اخیر با کاهش 20 درصدی مواجه شود و رشد جمعیت به کمترین میزان خود در یک قرن اخیر برسد. از طرفی طبق برآوردهای موجود در صورت تداوم روند فعلی نرخ رشد جمعیت کشور، بیتردید تا 20 سال آینده ایران جزو پیرترین کشورهای جهان میشود.
در این باره عضو کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت مجلس شورای اسلامی گفت: طرح جوانی جمعیت و تعالی خانواده با تلاش مجلس و دولت در آستانه تایید نهایی از سوی شورای نگهبان است تا پس از تایید برای اجرا به دستگاههای اجرایی ابلاغ شود. تسهیل امور ازدواج و فرزندآوری و درمان ناباروری در کنار حمایتهای ویژه از کسانی که صاحب فرزند میشوند از پارامترهای این طرح است. بهروز محبی نجمآبادی در گفتوگو با «وطنامروز» با بیان اینکه اجرای بند بند طرح جوانی جمعیت با هدف جوان شدن جمعیت کشور لازم و ضروری به نظر میرسد اما کافی نیست، گفت: با توجه به حساسیت موضوع، مشوقهای حمایتی برای فرزندآوری و تسهیل امور ازدواج و... در این طرح ناکافی است. بنابراین ترسیم نقشه راه افزایش جمعیت کشور نیازمند چشمانداز درست با جریانسازی مباحث علمی، فرهنگی و اجتماعی است تا بتوان زمینه رشد جمعیت کشور را فراهم آورد. بنابراین باید فضایی مناسب مهیا شود تا با احساس خطر مسؤولان نسبت به پیری جمعیت کشور، اقدامات لازم در راستای زمینهسازی تسهیل ازدواج جوانان و تلاش برای رفع موانع سد راه فرزندآوری بخوبی انجام شود تا کشور با بحران پیری در آینده مواجه نشود. وی افزود: طرح جوانی جمعیت کشور در کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت مجلس مورد موشکافی دقیق قرار گرفته است و چندی پیش به شورای نگهبان ارائه شد اما شورای نگهبان اعلام کرد ابهاماتی دارد که به مجلس برگشت داده شد، بنابراین طرح مذکور در این کمیسیون رفع ابهام شد و دوباره به شورای نگهبان رفت که شورای نگهبان هماکنون در حال تایید نهایی این طرح است تا خیلی سریع این طرح شکل اجرایی به خود گیرد. وی افزود: بحث تامین بودجه و پوشش هزینههای ناباوری در کنار تشویق جوانان به ازدواج و فرزندآوری در این طرح آمده و مورد موافقت مجلس و دولت نیز قرار گرفته است. امیدواریم پارامترهای متعددی که در طرح برای تشویق ازدواج و فرزندآوری دیده شده تاثیر مناسب خود را در ازدواج جوانان و فرزندآوری داشته باشد؛ تمام مسائل مربوط به حوزه فرزندآوری و جمعیت در این طرح دنبال میشود.
ضرورت جوان سازی جمعیت علاوه بر مجلس مورد تأکید دولت نیز هست طوری که وزیر بهداشت و درمان نیز اعلام کرده است جمعیت سالمندان ایران تا چند سال دیگر به ۳۰ درصد میرسد. بهرام عیناللهی اخیرا در جلسه تودیع و معارفه رؤسای کل سازمان نظام پزشکی گفت: بحث کاهش جمعیت که امروز یک تهدید بسیار بزرگ برای نظام است، بسیار مهم است. امروز نزدیک به 12 درصد مردم مسن هستند و تا چند سال آینده این میزان به 30 درصد خواهد رسید. انشاءالله همگی بتوانیم به حرکت انقلابیای که مجلس شروع کرده، کمک کنیم.
* پنجره جمعیتی تا 1420 بسته میشود
همچنین محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران در این باره گفته است: «کاهش میزان باروری یک چالش جدی برای کشور محسوب میشود. باروری باید به بالای سطح جانشینی برسد اما ازدواج الزاماتی دارد. در حال حاضر بسیاری از افراد شرایط ازدواج از جمله شغل و مسکن را ندارند؛ بنابراین تمایلی هم به ازدواج ندارند». آنطور که میرزایی گفته است تا سال ۱۴۲۰ پنجره جمعیتی بسته میشود و ما قدر این فرصت را بخوبی ندانستهایم. این موضوع زنگ خطری است که به صدا درآمده و تبعات زیادی همچون مشکلات اقتصادی و فرهنگی را در آینده در پی دارد. طبق آخرین گزارشها استانهای گیلان، مازندران، تهران، البرز و سمنان میزان باروری بسیار پایینی دارند. این در حالی است که بارها کارشناسان جمعیتشناسی درباره وضعیت هرم سنی جمعیت ایران گفتهاند اکنون در پنجره جمعیتی هستیم و آنطور که باید از این فرصت استفاده نکردهایم.
محمدرضا عباسی، جامعهشناس نیز درباره سالخوردگی جمعیت در کشور میگوید: وارد فاز اول سالخوردگی جمعیت شدهایم و تا چند سال آینده جزو کشورهای سالخورده دنیا خواهیم بود، طی چند سال آینده نیروی کار در ایران بشدت کاهش مییابد و در این شرایط باید بهرهوری نیروی کار تا ۸۰ درصد افزایش یابد اما با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعیای که در کشور داریم بعید است بتوانیم به این بهرهوری برسیم، فرصت جبران پیری جمعیت در کشور ما بسیار کم است. وی ادامه میدهد: کاهش جمعیت یک بحث جهانی است و بر اساس بررسیهای انجام شده عوامل مستقیم و غیرمستقیم بر کاهش باروری اثرگذار است. در این زمینه چند مانع جدی وجود دارد از جمله بالا رفتن سن ازدواج، فراهم نبودن امکانات اقتصادی و معیشتی، ادامه تحصیل، کاهش درآمدها، سیاستهای جمعیتی نادرست، افزایش ناباروری زوجها و هزاران علت دیگر که در نهایت کاهش جمعیت را به دنبال دارد. این جامعهشناس خاطرنشان میکند: بیش از ۳ میلیون زوج نابارور در کشور داریم که هزینههای درمانی آنها بسیار بالاست. وی با بیان اینکه در کشور نهتنها با کاهش جمعیت مواجهیم که با پیری جمعیت نیز روبهرو هستیم، میگوید: مساله تهدید کاهش جمعیت برای کشورهای در حال توسعه بیشتر از کشورهای توسعه یافته است، پس باید درباره کاهش و پیری جمعیت حساسیت زیادی داشته باشیم تا بتوانیم طی چند سال آینده با تغییر سیاستهای جمعیتی و برنامهریزیهای مؤثر و کارآمد از این بحران عبور کنیم.
***
کاهش ۲۵ درصدی زاد و ولد طی ۴ سال گذشته
در 4 سال اخیر میزان زاد و ولد در کشور 25 درصد کاهش یافته است؛ این را فرزانهسادات فرود، رئیس گروه سلامت خانواده و جمعیت معاونت بهداشتی استان اصفهان مطرح کرده است. وی درباره کاهش جمعیت و چالشهایی که در این زمینه وجود دارد، میگوید: وضعیت جمعیت کشور در چند سال گذشته کاهشی بوده و در ۴ سال اخیر میزان زاد و ولد در کشور حدود ۲۵ درصد کاهش داشته است. وی با اشاره به رسیدن نرخ رشد جمعیت کشور برای نخستین بار در تاریخ ایران به زیر یک درصد خاطرنشان میکند: افزایش زوجین نابارور، افزایش سن ازدواج، افزایش میزان طلاق، کاهش ۴۰ درصدی ازدواجها، کاهش ۲۵ درصدی زاد و ولد در ۴ سال اخیر و وقوع ۱۷ درصد موالید کشور در زنان بالای ۳۵ سال طی سالهای اخیر از دلایل کاهش نرخ رشد جمعیت کشور است و از چالشهای جمعیتی به شمار میرود که باید با آن مقابله شود. وی میگوید: ۱۷ درصد موالید کشور در زنان بالای ۳۵ سال در سالهای اخیر رخ داده و این در حالی است که اوج سنین باروری در کشور ما و بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران در سنین ۲۰ تا ۳۵ سالگی بانوان است، هر چند حدود ۱۷ درصد موالید کشور در خانمهای بالای ۳۵ سال است اما به هر حال اوج باروری خانمهای کشور و بیشترین میزان فرزندآوری در سنین ۲۰ تا ۳۵ سالگی بانوان کشور است. فرود با اشاره به وجود ۲۳ میلیون زن ایرانی در سن باروری خاطرنشان میکند: میزان باروری به ازای تعداد خانمها نزدیک یکچهارم کاهش پیدا کرده که این موضوع بسیار نگرانکننده است، بویژه که ما از سطح جایگزینی هم پایینتر هستیم. به طور کلی باید به ازای هر خانم در سن باروری حداقل 1/2 کودک متولد شود که جمعیت جایگزین شود. این عدد به ازای خانمهای متأهل حدود ۳ فرزند است که در حال حاضر این وضعیت را نداریم و چنانکه گفته شد، مادران ایرانی در حال حاضر حدود ۲ فرزند دارند.
ارسال به دوستان
مجوز حرفهای استقلال و پرسپولیس با دخالت و کمک وزارت ورزش صادر شد
عبور از پیچ حرفهای
در شرایطی که تا شنبهشب حذف ۲ تیم استقلال و پرسپولیس از رقابتهای این فصل لیگ قهرمانان آسیا قطعی به نظر میرسید، ظهر دیروز یکشنبه در جلسهای با حضور تصمیمگیران به مدیریت شخص وزیر ورزش و مدیران فدراسیون فوتبال، در نهایت تصمیم بر این شد مجوز حرفهای باشگاههای استقلال و پرسپولیس صادر شود و این ۲ باشگاه به عنوان باشگاههای تایید شده از نظر مجوز حرفهای، به کنفدراسیون فوتبال آسیا معرفی شوند. این در حالی است که هر ۲ باشگاه مسائلی جدی بویژه در بحثهای مالی و همچنین موضوع مالکیت دارند که این مساله میتواند باعث حذف آنها از گردونه تایید صلاحیت برای شرکت در فصل جدید لیگ قهرمانان شود. این اتفاق در فوتبال ایران مسبوق به سابقه است و هر ۲ باشگاه پیشتر با دخالت و تضمین وزیر ورزش و حضور جدی او، توانسته بودند به حضور خود در مسابقات آسیایی ادامه دهند. این مساله در سالهای گذشته برای استقلال رخ داده و مسعود سلطانیفر در گفتوگوهای خود به آن اذعان داشته و این بار نیز با آنکه پرسپولیس درگیری بیشتری در این قضیه داشت، در نهایت با تضمینهای وزارت تصمیم بر این شد فدراسیون ریسک معرفی این ۲ باشگاه به عنوان باشگاههای دارای صلاحیت را به جان بخرد.
در مرتبه قبلی این اقدام فدراسیون فوتبال با تصمیم «ایافسی» مواجه شد و جریمهای را متوجه نهاد اصلی مدیریت فوتبال در ایران کرد. با آنکه فدراسیون قصد نداشت این دوره زیر بار این قضیه برود، در نهایت با داغ شدن کلیدواژه حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا، وزارت ورزش دوباره پا به عرصه گذاشت و فدراسیون را مجاب به صدور مدرک حرفهایگری کرد. در این میان همه تقصیرها هم متوجه این ۲ باشگاه نیست و مسائل مربوط به تحریم و همچنین مشکلات مربوط به پرداخت بدهی نیز تاثیرگذار است.
در پرسپولیس اگرچه موضوع پرداخت بدهی کالدرون بیجهت مدتها به طول انجامیده اما این باشگاه ادعا میکند تمام تلاش خود را برای پرداخت پول کالدرون از طریق دریافتیهای این تیم از «ایافسی» که حاصل موفقیتهای این تیم در لیگ قهرمانان آسیاست، کرده اما این اتفاق رخ نداده است. درباره استقلال هم اوضاع چندان متفاوت نیست و بخشی از مسائل مالی از گذشته، ناشی از نقد نشدن پاداشهایی است که آنها از حضور در رقابتهای آسیایی از «ایافسی» طلبکارند و میتوانستند برخی بدهیهای خود را سادهتر و با فوت وقت کمتر پرداخت کنند. این همان چیزی است که احتمالا به عنوان توجیهات بعدی از طرف فدراسیون فوتبال ایران به «ایافسی» ارائه خواهد شد. البته تصمیمی که اتخاذ شده با توجه به بازتاب فراوان و حضور برخی هواداران تند و تیز در صفحات اجتماعی «ایافسی» به نظر میرسد همچنان حاد باقی بماند.
در واقع مساله استقلال و پرسپولیس به واسطه همین مطالبات هواداری گسترده است که هرگز به حل نهایی نزدیک نمیشود. جالب اینکه حالا سرنوشت انضباطی هر ۲ باشگاه جز ایران، در «ایافسی» هم به هم گره خورده است.
در نهایت اگرچه فدراسیون فوتبال مسؤولیت حقوقی معرفی این ۲ باشگاه مبتلا به مشکلات فوتبال ایران را پذیرفته اما علاوه بر سختگیری به این ۲ باشگاه که موتور محرکه فوتبال ایران به حساب میآیند، اصلاح ساختارهای مالی و انضباطی و بهبود شرایط اداره و همچنین مسیر دادن به حرکت کلی فوتبال باشگاهی در ایران چیزی است که قبل از چنین تصمیماتی باید به عنوان راهبرد اصلی مورد نظر مدیران فوتبال قرار گیرد تا دوباره فوتبال ایران در شرایطی مثل امروز گرفتار نشود که احتمالا با پنهانکاری بخواهد سرپوشی موقت بر مشکلات و مسائل بگذارد. در حال حاضر سوال مهم این است: آیا این تصمیم فدراسیون فوتبال تا شروع فصل جدید لیگ قهرمانان آسیا، تضمینی بر حضور این ۲ باشگاه در رقابتهای آتی هست یا نه؟ در واقع هیچ کس نمیتواند مطمئن باشد تصمیم امروز فدراسیون فوتبال، تضمینی بر عبور این ۲ باشگاه از این پیچ سخت خواهد بود.
***
اگر وزیر دخالت نمیکرد چه میشد؟
آنچه شنبهشب برای اهالی رسانه مسجل بود و حتی بعضی مدیران فدراسیون آن را تایید کردند، حذف تقریبا قطعی سرخابیها از لیگ قهرمانان آسیا بود اما از آنجایی که این موضوع میتوانست عواقب بسیار بدی برای جامعه فوتبال ایران داشته باشد، وزیر ورزش شخصا روز یکشنبه به موضوع ورود کرد و با دخالت و تضمینهای او بود که فعلا دستکم تا این لحظه میدانیم استقلال و پرسپولیس در آسیا حضور دارند. اگرچه بخش دیگری از این موضوع مربوط به کنفدراسیون فوتبال آسیاست اما آن چیزی که اهمیت دارد، تلاشی بود که از سوی وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال شد. شاید عدهای خرده بگیرند که چرا اجازه ندادیم تیمهای ما همانند آنچه در امارات و عربستان رخ میدهد، بدون کمک دولت مجوز حرفهای را بگیرند اما چه کسی باور میکند تیمهای متمول عربی بدون کمک شاهزادههای سلطنتی کشورشان، قادر به تیمداری حرفهای هستند؟ مگر الهلال و العین چه درآمدی بیشتر از استقلال و پرسپولیس دارند؟ آنها به صورت تمام و کمال از سوی دولتهای خود و اشخاص حقیقی و حقوقی کشورشان حمایت میشوند و نباید تصور کنیم در آنجا همانند فوتبال اروپا همه چیز به صورت واقعی و شفاف، خصوصی است. در این برهه فوتبال باشگاهی ما محتاج حمایت تمام قد دولت است اما باید بپذیریم برای بهتر شدن در آینده مجبوریم چرخهای کمکی را از روی این دوچرخه باز کنیم تا در آینده نه چندان دور تیمهای باشگاهی ما به صورت کامل حرفهای شوند.
***
مشکل مجوز حرفهای باشگاههای بدهکار فوتبال چگونه چند ساعته حل شد؟
تیمهایی که تا صبح روز یکشنبه به علت بدهیهای سنگین و مشکلات دیگر، نتوانسته بودند مجوز لازم را از کمیته حرفهایسازی دریافت کنند، پس از برگزاری یک جلسه مهم این مجوز را دریافت کردند! در شرایطی که کمیته حرفهایسازی باشگاههای فوتبال ایران پس از بررسی مدارک و مستندات تیمهای حاضر در لیگ برتر مجوز حرفهای را برای ۳ تیم صادر کرده بود و مدارک تیمهایی مثل استقلال و پرسپولیس را تایید نکرد، پس از جلسهای که صبح یکشنبه در وزارت ورزش و جوانان برگزار شد، مجوز چند تیم پرطرفدار صادر شد. از چند روز قبل عنوان شده بود باشگاههای استقلال و پرسپولیس به علت پروندههای سنگین مالی و همچنین داشتن یک مالک مشترک، مجوز حرفهای برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا را دریافت نخواهند کرد. این موضوع روز یکشنبه در آستانه پایان مهلت قانونی و اعلام رای کنفدراسیون فوتبال آسیا گستردهتر از قبل در رسانهها منتشر شد. بازتاب گسترده این خبر باعث شد مدیران استقلال و پرسپولیس با دستور مستقیم شخص وزیر ورزش بلافاصله راهی وزارت ورزش و جوانان شوند تا با حمید سجادی جلسه داشته باشند. نشست مدیران استقلال و پرسپولیس با وزیر ورزش و رئیس فدراسیون فوتبال منجر به این شد که ساعاتی بعد هم باشگاه پرسپولیس و هم باشگاه استقلال با انتشار نقل قولهایی از مسؤولان خود روی خروجی رسانههای ۲ باشگاه اعلام کردند مجوز حرفهای صادر شده است. جمشید نظمی، مدیرعامل تراکتور قبل از جلسه سرخابیها در وزارت ورزش اعلام کرد مجوز حرفهای برای باشگاه تراکتور هم صادر نشده است اما بعد از اینکه استقلال و پرسپولیس بیانیه دادند و صدور مجوز را تایید کردند، باشگاه تراکتور هم اعلام کرد مجوز حرفهایاش صادر شده است. خبرنگار ورزشی «وطنامروز» اطلاع پیدا کرد جلسه با وزیر ورزش با تاکید به مسؤولان فدراسیون فوتبال برای حل مشکل باشگاههای حاضر در لیگ قهرمانان آسیا همراه بوده و حمید سجادی در این راستا تلاش کرده و در نهایت مجوز باشگاههای در آستانه حذف ناگهان صادر شده است. یکی دیگر از ایرادهایی که به ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس وارد شده، مالکیت مشترک ۲ باشگاه است که از سوی وزارت ورزش اداره میشوند. به همین خاطر توافق شده است برای حل این مشکل به کنفدراسیون فوتبال آسیا تعهد داده شود با گرفتن زمان این مشکل هم حل شود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|